آرمان جان آرمان جان ، تا این لحظه: 12 سال و 21 روز سن داره
رادمان جانرادمان جان، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

♥ آرمان ، قدم باد بهار ♥

مامان بزرگ عزیزم

- با سلام به همه دوستان گلم . - خیلی ناگهانی اومدیم مشهد به خاطر فوت مامان بزرگ عزیزم ... الان 13 روز از فوت ایشون میگذره  و ما مشهدیم این بار از اومدنمون به مشهد خوشحال نیستم  - آرمان گلم متاسفانه پست امروز با خبر بدی شروع شد . تو پست عیدانه نوشته بودم که حالشون خیلی بد بود خیلی ناراحتم که  همچین مامان بزرگ مهربونی رو از دست دادم   و از دوستانی که این پست رو میخونن خواهش میکنم واسشون فاتحه بخونن ...  - از خاطرات شما با مامان بزرگ بگم که میشه گفت خاطرات با نمکی هست وقتی شما به دنیا اومده بودی مامان بزرگ مریض بود و گاهی بعضی چیزا رو فزاموش میکرد اما جالب بود که همیشه از همون روز اول به دنیا اومدن شما فکر م...
20 خرداد 1392

13 ماهگیت اینگونه بود

- با سلام به همه دوستان گلم و ممنونم از نظراتتون. - روز سوم خرداد مصادف با روز پدر تولد حضرت علی ( ع ) شما وارد سیزدهمین ماه زندگیتون شدی .  از همین جا  به بابا عباس تبریک مییگم و البته جای بابا رضا خیلی خیلی خالی بود . آخه دوم خرداد مصادف با تولدشون بود واسه همین روز پدر امسال جای خالیشون خیلی مشخص بود  این عکسو پارسال به مناسبت روز پدر گذاشته بودم اینقدر قشنگ بود که حیفم اومد امروز دوباره واست نگذارم و این هم یکی دیگه ... خدایا باورم نمیشه اینقدر کوچولو بودی .... فقط همین یادمه که خیلی شیرین بودی  - تو این ماه پیشرفت های چشمگیری داشتی وقتی باهات صحبت میکنم دقیقا مشخصه که کاملا موضوع رو درک میکنی . مثلا...
5 خرداد 1392

این دو تا وروجک

- با سلام به همه دوستان گلم . - همون طور که قول داده بودم این روزا زود زود میام تا وبتو آپ کنم . - امروز شما رفته بودی مهمونی خونه خاله معصومه و اینم عکس های ماهان گلم که قبلا هم عکسشو واست گذاشته بودم اون موقع شما کوچولو تر بودی ... آقا ماهان گلم دقیقا 2 ماه از شما کوچولو تر هست . شما طبق معمول خونه خاله معصومه رو ریختی به هم ... . ماهان جونم هر وقت دوربین میدید میخندید عزیزم خیلی با نمک بود ... بوس واسه شما دو تا وروجک خوشگل ... نمیدونم امروز چرا این قده بد اخلاق شده بودی و البته جالبه که از وقتی اومدیم تا همین الان یعنی قریب به 3 ساعتی میشه که شما خوابیدی خیلی عجیبه آخه شما معمولا خیلی کم میخوابیدی  ...
30 ارديبهشت 1392

کوچه پس کوچه

- با سلام به همه عزیزانی که این وبلاگ رو میخونن. - خدمت پسر گلم عارضم که این روزا مامان کمتر میره سر کار بنابراین تا جایی که بتونه وبتون رو تندتند آپ میکنیم ... - این روزا دیگه تو خونه نمیشه نگهت  داشت همش دوست داری بری بیرون گشت و گذار  آخ که مشکل اینجا بود که شما از کفش پوشیدن بدتون میامد  تا اینکه کفشی که مامان شهناز جون چند ماه پیش تقریبا 5 ماهگیتون واستون خریده بود رو امتحان کردم که دیدم خدا رو شکر خوشت اومد چی کار کنیم دیگه پسرمون میخواد خودش انتخاب کنه منم بردمت بیرون تا برای اولین بار تو کوچه پس کوچه ها قدم بزنی به من که خیلی خوش گذشت  فک کنم به شما هم خوش گذشت اما کلی خسته شده بودی آخه همیشه ساعت دوازده یا یک...
27 ارديبهشت 1392

آقا کوچیکه

- با سلام به همه دوستان گلم که وبلاگ آرمان جونمو میخونید . - آرمان جونم اول از همه بگم امروز مامان ارتودنسیش رو برداشت خیلی خوشحالم اخیش راحت شدما ... اما تو دوران بارداری مخصوصا اون هفته آخری حسابی لثه هام متورم شده بود که متاسفانه ورمش هنوز نخوابیده ..... بگذریم این واسه شما خیلی خوشایند نبود آخه کارت این بود که پنج انگشتی دست میکردی تو حلق مامان تا با سیماش ور بری دیگه شرمنده که اسباب کنجکاویتون رو به هم ریختیم . - کارت های بن بن بن ( ban ben bon ) که خاله جون واستون خریده بود رو کم کم داری یاد میگیری الان خیلی قشنگ کارت گل و کارت آب رو میگی مخصوصا آب رو خیلی قشنگ تلفظ میکنی در کل با اشکال بهتر صحبت میکنی مثلا همچنان هر وقت تابلوی عر...
25 ارديبهشت 1392

هدیه مامانی یک ساله شد

- با سلام به همه دوستان گلم  - آرمان گلم یک سال از روزی که این وبلاگ رو واست نوشتم میگذره .   امیدوارم روزی که اینا رو میخونی ازش لذت ببری و یه جورایی خودت ادامه اش رو بدی و به یه دفتر خاطرات تبدیلش کنی که توش از آرزو هات و آرمان هات  خنده هات و  دلبستگی هات بنویسی . خلاصه که من با این نوشته ها فقط میخواستم بدونی که لحظه لحظه های با تو بودن واسه من و بابا و همه اونایی که این وبلاگ رو میخونن و نظر میدن چقدر شیرین بوده که دوست داشتم همیشه ثبتش کنم   . - بگذریم از تولد یک سالگیت نوشتم اما ننوشتم که مامان شهناز و خاله ها و دایی جون هم به عنوان هدیه واسه شما یک حساب تو بانک باز کردن و هیچ کس حق برداشت از حسا...
21 ارديبهشت 1392

کوچک مرد 85 سانتی

- با سلام به همه دوستان گلم . - دیگه اینقده کارای بانمک و البته در اکثر موارد خطرناک میکنی که نمیدونم از کدومش واست بگم از اینکه همچنان دست از تلویزون برنداشتی   و دیشب میز جلوش رو شکوندی   و ... ترجیح میدم از این قسمت ناخوشایند واستون چیزی ننویسم ... - امروز بردمت پارک آخه بابا جون شیفت شب بودن و من هر چی فک کردم دیدیم نمیشه که از عصر تا خود صبح با شما تو خونه بزنیم تو سر وکله هم گفتم ببرمت بیرون شاید که اومدیم خونه شب زود تر بخوابی  هر چند خیلی هم تو خوابدن تاثیر نداشت اما ای بدک نبود مشکل اصلی ما فعلا با رابطه نامانوس جنابعالی با کفش میباشد همچنان از کفش بدت میاد و نمیدونم چه بلایی سرت بیارم تا از کفش پوشیدن ...
20 ارديبهشت 1392

جوجه اردیبهشتی ...!

- با سلام به همه دوستان گلم .... میدونی زیبا ترین ماه سال که همه طبیعت به اوج زیبایی خودش میرسه اردیبهشته و تو هم خوشگل ترین گلی تو گل های اردیبهشتی ... عزیزدلم امروز روز مادر بود و من واسه دومین سال مامان شما بودم نمیدونی چه حس خوبیه مامان یه فرشته کوچولویی مثل تو بودن خیلی شیرینه که یه موجود کوچولو مثل شما واستون بخنده نمیدونم نمیشه توصیفش کرد فقط همینو واست بگم که با تموم وجودم دوست دارم پسرکم ... - و اما جوجه خروس من دیگه حسابی شیطون شدی و این هم از محل جدید بازی های شما  ... هر چی انگشتمو به علامت نه نه تکون میدم که آرمان نه....   بهم میخندی دستت رو  تکون میدی و میگی نه نه  ... یا واسم دست میزنی تا موضوع کام...
12 ارديبهشت 1392

** تولد تولد تولدت مبارک **

- با سلام به همه دوستان عزیزی که لطف داشتین و تو کامنت ها فبل از اینکه پست تولد رو بنویسم تولد آرمان گلم رو تبریک گفتین خیلی لطف داشتین .. - عزیز دل مامان! همون جور که گفتم نشد واسه شما تولد خیلی آنچنانی بگیریم به دلیل اینکه مامان جونم ما تو یه شهر دیگه ای زندگی میکنیم که متاسفانه از همه دور هستیم اما به شما قول میدم انشالله به امید خدا در سال های آتی تولد های بهتری برای شما بگیریم امیدوارم شما مامان و بابا رو ببخشی عزیز دلم ... - مامان جونم ،به مناسبت تولد شما یه کیک سفارش دادیم و بردیم به همراه عمه مریم جون به مهد کودک من تا حالا بچه های مهد شما رو ندیده بودم آخه شما از همشون کوچولو تر هستی و اونای دیگه ساعت 9 میان مهد و شما همیشه ز...
6 ارديبهشت 1392