کوچک مرد 85 سانتی
- با سلام به همه دوستان گلم .
- دیگه اینقده کارای بانمک و البته در اکثر موارد خطرناک میکنی که نمیدونم از کدومش واست بگم از اینکه همچنان دست از تلویزون برنداشتی و دیشب میز جلوش رو شکوندی و ... ترجیح میدم از این قسمت ناخوشایند واستون چیزی ننویسم ...
- امروز بردمت پارک آخه بابا جون شیفت شب بودن و من هر چی فک کردم دیدیم نمیشه که از عصر تا خود صبح با شما تو خونه بزنیم تو سر وکله هم گفتم ببرمت بیرون شاید که اومدیم خونه شب زود تر بخوابی هر چند خیلی هم تو خوابدن تاثیر نداشت اما ای بدک نبود مشکل اصلی ما فعلا با رابطه نامانوس جنابعالی با کفش میباشد همچنان از کفش بدت میاد و نمیدونم چه بلایی سرت بیارم تا از کفش پوشیدن فرار نکنی
مامان جونم نصفه شبه زیاد نوشتتنم نمیاد شاید دوباره بیام بنویسم فعلا تا همیجا بسه ..
اینم چند تا عکس از این چند روز ...
کوچک مرد 85 سانتی من .... ( ماشالله یادت نره )
وقتی درخواستی داری معمولا این شکلی میشی چشماتو ریز میکنی و جیغ میکشی و البته با همین فیگور معمولا به خواسته هات هم میرسی متاسفانه
اکثز اوقات تو خونه تو همین وضعیتی ... البته کاش فقط آروم رو میز بشینی و نگاه کنی ..
تازگی ها دوربین میاری بهم میدی یعنی ازم عکس بگیر
هر وقت چشمات این شکلیه یعنی اینکه تو یه فکرایی هستی ...
امروز تو پارک داشتی از رو کالسکه خودتو مینداختی زمین به زور و بلا نگهت داشتم
اینم یه عکس از دندون خوشگلا که جدید اومدن بیرون و دیگه به راحتی دیده میشن ...
این هم از شغل شریف شما خرابکاری اونم اکثر اوقات تو آشپزخونه که مدام بهش مشغولی
و اینم احوالات جنابعالی بعد از خوردن غذا... امشب دیگه اینقدر این کار رو تکرار کردی که موهات چرب چرب شدن انگار که یه قوطی روغن مو بهش زده باشن
- شکر خدا واسه همه لحظه های با تو بودن
- مثل همیشه دوستون دارم و میبوسمتون ... در پناه حق