آقا کوچیکه
- با سلام به همه دوستان گلم که وبلاگ آرمان جونمو میخونید .
- آرمان جونم اول از همه بگم امروز مامان ارتودنسیش رو برداشت خیلی خوشحالم اخیش راحت شدما ... اما تو دوران بارداری مخصوصا اون هفته آخری حسابی لثه هام متورم شده بود که متاسفانه ورمش هنوز نخوابیده ..... بگذریم این واسه شما خیلی خوشایند نبود آخه کارت این بود که پنج انگشتی دست میکردی تو حلق مامان تا با سیماش ور بری دیگه شرمنده که اسباب کنجکاویتون رو به هم ریختیم .
- کارت های بن بن بن ( ban ben bon ) که خاله جون واستون خریده بود رو کم کم داری یاد میگیری الان خیلی قشنگ کارت گل و کارت آب رو میگی مخصوصا آب رو خیلی قشنگ تلفظ میکنی در کل با اشکال بهتر صحبت میکنی مثلا همچنان هر وقت تابلوی عروسیمون رو میبینی میگی ماما و بابا ولی هنوز به خودم ماما نمیگی فک کنم فقط از رو عکس منو به رسمیت میشناسی حالا هر چی عکس خانوم میبینی میگی ماما و هر چی آقا میبینی میگی بابا مثلا اگه عکس آنجلینا جولی رو واست بیارم بگم آرمان این کیه میگی ماما ماما اون وقت من این شکلی میشم
- یکی که در خونه رو میزنه میگی کیه ؟؟؟ البته خیلی واضح نمیگی من همش فک میکزدم تصادفیه اما نمیدونم باید بیشتر دقت کنم ببینم چه جوریاست
- به راحتی از همه چیز میز و صندلی و مبل میکشی بالا و دیگه یاد گرفتی که واسه پایین اومدن باید از پاهات کمک بگیری نه با مخ بیای پایین . حتی میری تو آشپزخونه چهار پایه رو میکشی رو زمین تا به گاز برسی بعد با کلی مشقت میری رو چهار پایه که بعدش بری رو گاز بشینی ... آخه ببین چه کارای خطرناکی میکنی مامان جون شما هنوز یک سالتونه ...مامان هایی که این وبلاگو میخونن بکن اینا طبیعیه بچه یک ساله از این کارا بکنه
- از خوردنی هات بگم که خدا رو شکر غذا خوردنت از بعد از دندونت خیلی بهتر شده ماشالله . تازگی ها عاشق اسمارتیس شدی ( البته نمیدونم اسمش چیه زمان بچگی های ما که اسمش این بود ) همش درخواست اسمارتیس میکنی ولی از بستنی و ژله بدت میاد البته واسه خرابکاری عاشق ژله هستی .
این هفته موهات خیلی بلند شده بودن با بابا جون رفتی آرایشگاه موهاتو کوتاه کردی وقتی خونه برگشتین عین لبو سرخ سرخ شده بودی بابا میگفت فک کنم به اندازه تموم عمر یک سالت گریه کردی اونم از ته دل اون وقت قیافه شما و قیافه بابا و اینم قیافه آقای آرایشگر خلاصه که خیلی دلت پر بود اینقدر جیغ کشیده بودی که حتی بعد از اینکه خوابیدی هم تو خواب دل میزدی .... الهی مامان فدات شه عوضش خوشگل شدی مامان جونم...
جونم آقا خوش تیپ کوچولوی من
متاسفانه اینم یکی دیگه از اون کارای خطرناکی هست که شما میکنی . تموم سیم ها رو از پریز میکشی بیرون بعد با خودت میکشی اینور و اون ور بعد دوباره میخوای بزنیش به برق
این ماه تو شهر هر چی گشتیم ب بلاک 3 پیدا نکردیم که نکردیم من نمیدونم آخه نی نی های بالای یک سال این شهر چی میخورن مجبور شدیم از یه شهر دیگه خرید کنیم ... اینم از کار هر روز شما که قوطی ها رو میاری بیرون و باهاش بازی میکنی
چاکریم ...!
و این هم از سرگرمی های جدیدی که داری نخشو میگیری و تند تند راه میری ...
در پایان دوستون دارم و به خدا میسپارمتون .