کوچه پس کوچه
- با سلام به همه عزیزانی که این وبلاگ رو میخونن.
- خدمت پسر گلم عارضم که این روزا مامان کمتر میره سر کار بنابراین تا جایی که بتونه وبتون رو تندتند آپ میکنیم ...
- این روزا دیگه تو خونه نمیشه نگهت داشت همش دوست داری بری بیرون گشت و گذار آخ که مشکل اینجا بود که شما از کفش پوشیدن بدتون میامد تا اینکه کفشی که مامان شهناز جون چند ماه پیش تقریبا 5 ماهگیتون واستون خریده بود رو امتحان کردم که دیدم خدا رو شکر خوشت اومد چی کار کنیم دیگه پسرمون میخواد خودش انتخاب کنه منم بردمت بیرون تا برای اولین بار تو کوچه پس کوچه ها قدم بزنی به من که خیلی خوش گذشت فک کنم به شما هم خوش گذشت اما کلی خسته شده بودی آخه همیشه ساعت دوازده یا یک نصفه شب میخوابیدی ولی امشب ساعت یازده خوابت برد خدا رو شکر اینم عکسای امروز ...
البته عکس های مربوط به پارک واسه امروز ساعت 12 ظهر می باشد که من و بابا جون مجبور شدیم شما رو به پارک ببریم تا کمی آروم بگیری .....
نحوه بلند شدن گل پسرم ...
هنوز کاملا باهاشون کنار نیومده بودی هر از چند گاهی بهشون یه نیگاه مینداختی اونم با تعجب
وقتی داشتی از پله ها بالا میرفتی همش برمیگشتی به من و بابا نیگاه میکردی ببینی عکس العمل ما چیه بعدش بای بای میکردی و به راهت ادامه میدادی
اما بعدش ترجیح دادی زیاد دور نشی و همون جا بمونی
و با تعجب به بقیه بچه هایی که میرفتن نیگاه میکردی... هر کی این عکسو نیگا کنه فک میکنه وایستادی اونجا از هر کی رد میشه زور گیری میکنی
و اینم عکس گشت و گذار تو کوچه پس کوچه ها ...
وقتی راه میری فقط به جلوی پات نیگاه میکنی و با دقت قدم برمیداری خدا رو شکر الان دستت رو به مامان میدی ...
- امشب شب آرزو ها بود اگه اینی که میگن دعای مادرا در حق بچه هاشون میگیره راست باشه من کلی واسه سلامتی و خوشبختیت دعا کردم عزیزم امیدوارم که همیشه خندون باشی مامان جون
یه عالمه دوستون دارم . و به خدا میسپارمتون