- با سلام به همه دوستان عزیزم - آرمان جونم خدا رو شکر دوباره قسمتمون شد تا با هم بیایم مشهد روز ششم دی ماه بود که من و شما دوتایی با هواپیما عازم مشهد شدیم این دفعه هم متاسفانه بابا جون نتونست ما رو همراهی کنه و شما شدی مرد مامان . -از همون ابتدا که سوارشدیم شما بهونه میگرفتی و همش دنبال بابا میگشتی تا همین الان که حدود 10 روزه که میگذره هر از چند گاهی دنبال بابا میگردی و عکس های بابات رو به همه نشون میدی میگی بابائه یا میگی بابا پول در نننه ( بابا رفته پول در بیاره ) امون از دست این پول کثیف که بین جوجوی من و باباش جدایی اندخته اونقدر دلت واسه بابا جون تنگ شده که هر وقت میریم بیرون تا مدل ماشین بابایی رو میبینی سریع گل از گ...