سرد اما دلپذیر ....
- با سلام به همه دوستان عزیزم
- آرمان جونم خدا رو شکر دوباره قسمتمون شد تا با هم بیایم مشهد روز ششم دی ماه بود که من و شما دوتایی با هواپیما عازم مشهد شدیم این دفعه هم متاسفانه بابا جون نتونست ما رو همراهی کنه و شما شدی مرد مامان .
-از همون ابتدا که سوارشدیم شما بهونه میگرفتی و همش دنبال بابا میگشتی تا همین الان که حدود 10 روزه که میگذره هر از چند گاهی دنبال بابا میگردی و عکس های بابات رو به همه نشون میدی میگی بابائه یا میگی بابا پول در نننه ( بابا رفته پول در بیاره ) امون از دست این پول کثیف که بین جوجوی من و باباش جدایی اندخته اونقدر دلت واسه بابا جون تنگ شده که هر وقت میریم بیرون تا مدل ماشین بابایی رو میبینی سریع گل از گلت میشکفه و میگی بابا بابا بابا ات گوشی تلفن زنگ میخوره میگی بابا جنگ جد ( بابا زنگ زد ) خلاصه این اند احوالات دلتنگی های شما واسه بابا جون که هر چی بنویسم کم نوشتم ...
- و اما از ورود به مشهد بنویسم که این دفعه خیلی خاص بود چون فقط دایی جون خبر داشت که ما به مشهد میایم وقتی رسیدیم جلوی در خونه و شما رفتی داخل ملی و مامان شهناز به قدری خوشحال شده بودن که زبونشون بند اومده بود خلاصه سورپرایز خیلی خوبی بود
- از روزای سرد مشهد هم هر چی بگم کم گفتم واقعا اینجا خیلی سرده و من همش نگرانم که نکنه شما دوباره سرما بخوری واسه همین تا یه ریزه عطسه میکنی یا سرفه میکنی سریع سیل شربت و قرصه که سرازیر میشه امیدوارم که دوباره سرما نخوری مامان جونم
- اینجا هم که به شدت به شما خوش میگذره یه سره داری با خاله ملیحه ( ملی ) بازی میکنی حتی یه لحظه هم نمیتونی دوری خاله جون رو تحمل کنی خاله بیچاره از دست شما حتی به زور وقت دستشویی رفتن پیدا میکنه تا یه لحظه از خاله جون دور میشیی سریع دنبالش میگردی تا بیدار میشی از خواب زود تند سریع همه رو به نوبت میپرسی اول از همه ملی بعدش شهناز ( مامان شهناز ) و بعدش هم دایی قربونت برم که اینقدر دوست داری دور و برت شلوغ باشه
همیشه وقتی دور و برت شلوغ تره دامنه لغاتت وسیع تر میشه مثل الان که کلی کلمه جدید یاد گرفتی
- تا توپ میبینی میگی توپ بازی گاهی وقتا هم که سیب و پرتقال و انار و خلاصه چیزای گرد میشن وسیله توپ بازی شما
- خیلی از حیوونا رو به راحتی میشناسی و ادای کاراشون رو در میاری مثل آهو ، کانگورو ، شیر ،خرس و ..
هر چی که توش حرف خ داشته باشه با شین شبیه سازیس میکنی قربونت برم که خ بلد نیستی بگی مثلا شاموش = خاموش شانوم= خانوم شرس = خرس
اما بقیه کلماتت اینان
گی تَده = گیر کرده ( با لحن ملتمسانه همراه با درخواست کمک )
اوش = گوش اینجوئی = اینجوری ( معمولا وقتی به چیزی بر وفق مرادت نباشه خودت ادای اون چیزی که باید باشه رو در میاری و بعدش میگی اینجوئی )
عوجا = اونجا تَله دَد = کله درد میکنه ( تازگی ها دیگه یه کلمه رو با پشت بند میگی داری جمله سازی میکنی حتی بعضی وقتا که کلمه بعدی جمله رو پیدا نمیکنی همون کلمه رو دو بار به کار میبری )
تا بهت میگم آی آرمان مامان دردش گرفت زودی میای و بوسم میکنی میگی بوش
حرف ل رو خیلی قشنگ ادا میکنی یه جور قشنگی زبونت رو لول میکنی و بعدش میگی ل مثل پله البته بگم که این چند روز عاشق پله برقی شدی خدا نکنه پله برقی بینی یعنی اگه نزدیک 10 دفعه بالا و پایین نری ول کن ماجرا نیستی
این پست به علت اینکه چندین بار نوشته شده و هنوز تکمیل نشده مجبور شدم نصفه نیمه ولش کنم دیگه خیلی از مطالبش یادم رفت واسه همین فعلا عکسها رو ببین تا بعد عزیز دلم
بقیه عکس ها هم اینجان اگه حوصله داشتی بیا ببین
اینجا هنوز کاکل های گل پسر بلنده
اینجا هم چایی میخوردی و با شیرینی میبینی مامان جون عاشق چایی شدی البته از داشتن چنین مامان و بابایی قابل پیش بینی بود که چای خور قهاری میشی
رفتیم شرکت دایی محمد شما که حسابی همه جا رو دگرگون کردی و بهت حسابی خوش گذشت بیچاره دایی
این ژاکت و شلوار خوشگل رو هم مامان شهناز و خاله ملیحه جون واستون با کلی زحمت بافتن دست گل هر دو تاشون درد نکنه
اینجا هم داری به سبک و روش مخصوص خودت تشکر میکنی قربونت برم که وقتی میخوای تشکر کنی تا کمذ خم میشی تازه وقتی یه کار خوب میکنی و بقیه ازت تشکر میکنن تو خودت هم از بقیه متشکر میشی
یادم رفت تو متن واست بنویسم که عاشق ا توس ( اتوبوس ) شدی یعنی هر چی اتوبوس بیرون میبینی زود میگی سبار ( یعنی سوار بشیم ) وای که وقتی با شما میرفتیم بیرون همین جوری بی خود و بی جهت باید سوار اتوبوس میشدیم خاله ملیحه هم که نه که عاشق شما بود پایه واسه خوشحال کردن شما قربونت برم که ماشین شخصی رو قبول نداری و به آلودگی محیط زیست اینقدر اهمیت میدی آخه همچین پسر با فرهنگی داریم ما حتی هواپیما هم به عشق همون چند دقیقه اتوبوسش سوار شدی
فدای شکل ماهت بشم قول میدم در اولین فرصت بیام و بقیه شیرین زبونی هات رو بنویسم عشقم
- مثل همیشه دوستون دارم به خدا میسپارمتون