دو سال و چهار ماهگی
- با سلام به همه دوستان نازنینم و کسانی که وب ارمانی رو دنبال میکنن - چند وقتیه که درگیر هستیم و دیگه نمیتونم تند تند وب گل پسرو آپ کنم - تو این ماه گذشته بعد از رفتن عمه مژگان و عمه لیلا حدود یه هفته بعدش ما هم راهی تهران شدیم این دفعه باز هم تو هواپیما خیلی ناراحتی میکردی همش از سر و کول من میرفتی بالا و با ناراحتی میگفتی خوشم نیاد از هب پپیما ( هواپیما ) تا آخرش برگشتی و گفتی خدا وکیلی خوشم نمیاد دیگه باورم شد که خوشت نمیاد خلاه که تهران رفتیم خونه عمه لیلا و خونه خاله صدیقه مامان شهناز هم با خاله مهدیه تهران بودن و واسه خرید جهیزیه اومده بودن تهران ما تقریبا دو هفته تهران بو...
نویسنده :
مامان آرمان
22:49