آرمان جان آرمان جان ، تا این لحظه: 12 سال و 20 روز سن داره
رادمان جانرادمان جان، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

♥ آرمان ، قدم باد بهار ♥

آقا کوچولوی من در طبیعت

1391/12/11 18:39
نویسنده : مامان آرمان
402 بازدید
اشتراک گذاری

- سلام دوستان این بار زودی اومدمو وبلاگو آپ کردم با جناب آرمان خان رفتیم طبیعت گردی خیلی خوش گذشت آیسا نفس خاله و آرتینا جوجو هم بودند البته از اونجایی که لای پتو جهت ایمنی از باد و سرما پیچیده شده بودند نتونستیم ازشون عکس بگیریم  ولی خیلی جاتون خالی بود آرمان که واسه خودش همه جا چرخید و هر چی که جلو دستش بود اعم از چوب و سبزه و تخمه و ... تو دهنش میزاشت و وقتی هم سفره پهن شد طبق معمول همیشه اون وسطا واسه خودش میچرخید و حالشو میبرد اینقدر خسته شده که بر خلاف همیشه که از ماشین پیاده میشدیم بیدار میشد الان خوابیده پسرم اینم از عکساش ...

آبنبات جیگملم

آبنبات مامان تو طبیعت حسابی بهش خوش گذشته قلبقلب

369

قلبماچقلبماچ

3265

این خوشگل منه ...

326598

 

آرمان و بابا جون...

258

بابا متذکر میشن که آرمان جون این چمن ها واسه خوردن نیست بابا ... نیشخند

 

آرمانی

قلب من

عشق من

نفسم

اینم از عکسای یه روز خوب تو طبیعت...

و این هم ابتکار مامانی واسه آرمان خوشگلم  قهقهه بس که آویزون آیفون بودیم بسی تفکر کردیم و این شد حاصل تفکراتمون ... یک تلفن برداشتیم و با گیره به دیوار آویزون کردیم البته توی یه ارتفاع مناسب تا آرمان خودش بتونه بدون کمک شخص ثانی ازش آویزون بشه فعلا که جواب داده تا 2 تا سه روز راحتیم نیشخند

آیفون

و مثل همیشه دوستون دارم و میبوسمتون....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

خاله ملیحه آرمان کوچولو
12 اسفند 91 21:52
وایییییییییییییییییی الهی من دورت بگردم زندگیم نفسم قربونت برم که رفتی تو طبیعت... با اون تیپ خوشگلت. من فدای خنده هات بشم الهی خاله جون. قربونت برم که یه کاری کردی که مامانی ابتکار به خرج بده و واست آیفون درست کنه...هههههههههههه همچنان منتظرم که زودتر این روزا تموم بشه و شما بیای بغل خاله قربون قدو بالات برم مننننننننننننننننن.لبت همیشه خندون

سلام خاله جونم ممنونم مثل همیشه اومدی و ما رو شرمنده کردی . میبینی تازه یه ابتکار دیگه هم کردیم جلوی میز تلویزیون کلی میز چیندیم تا آرمانی نتونه میز رو ااات کنه :] حالا نوبت ابتکار های شما هم میرسه به زودی میبینمتون
مامان شهناز
12 اسفند 91 22:22
وای عزیزم الهی دورت بگردم عسلم چقدر شیرین شدی شکلات منحسابی خوردنی شدی فدات بشم قربونت برم که کاری کردی که مامان ابتکار به خرج بده افرین به پسرگلم انشالله که همیشه مثل طبیعت بهار سرسبزوسرزنده باشی گلم که مثل گل وسط سبزها میدرخشی عشقم دلم برات قدیه ارزن شده بوسسسسسسسسسسسسسس


قربونت برم مامان جونم خیلی دوست دارم بوس بوس
مامان هستی و هیربد
13 اسفند 91 18:21
سلام عزیز دلم هزار ماشاا... طبیعت با گلهایی مثل شما خیلی زیباتر شده الهی مثل گل همیشه با طراوت باشی ولی عمرت مثل گل نباشه هزار ساله شی دورت بگردم . دست مامانی و بابایی عزیز هم درد نکنه هزار بار می بوسیمت


سلام دوست خوبم . ممنونم جای شما هزار بار خالی بود . هستی خوشگلم و هیربد کوچولو رو ببوس
سمان مامان آرشیدا
13 اسفند 91 23:09
چه جاهای خوشگلی. چه آرمان خوشگل و نازی.
ماشاللا داری گل پسر خوشگل و خوش تیپ .
آفرین به تو که انقدر زرنگی و زود راه افتادی.


ممنون سمان جونم بوس واسه آرشیدا گلم
مامان یاسمین زهرا
15 اسفند 91 16:58
ماشاا... خدا آرمان جون رو حفظ کنه