دو سال گذشت...
دو سال گذشت چقدر سخت و چقدر دیر گذشت ... جای خالی تو را هیچ کس و هیچ چیز جز اندوه نبودنت پر نکرده .... روحت شاد ....
جالبه که دقیقا تو همین حال و هوا اون یکی پدر بزرگ آرمان به خونمون میاد و کمی از غصه های دلتنگیمون کم میکنه .... من و آرمان خیلی دلمون واسشون تنگ شده بود هر چند خیلی پیشمون نبودن اما باز هم از حضورشون تو خونه شاد و سرمست بودیم
این پست به صورت اتفاقی به هر دو تا بابا بزرگ های عزیز آرمان جونی اختصاص پیدا کرد خدا روح پدرمو شاد کنه و سایه پدر بزرگ دیگه آرمان هم انشالله همیشه روی سرمون باشه ... آمین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی