آرمان جان آرمان جان ، تا این لحظه: 12 سال و 18 روز سن داره
رادمان جانرادمان جان، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

♥ آرمان ، قدم باد بهار ♥

من و بابا رضا

1391/5/16 14:08
نویسنده : مامان آرمان
634 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستان خوبین خیلی از شما ها میدونین که من متاسفانه قبل از اینکه به دنیا بیام بابا رضا از پیشم رفته بود  من که خیلی دوسش دارم آخه مامانی خیلی ازش برام تعریف میکنه بابا رضا بابای مامان زری بوده خیلی هم مهربون بوده و تمام نی نی ها رو هم دوست داشته اما خوب طفلی مریض بود از پیشمون رفت پیش خدا .... قلبناراحتناراحت

من خیلی دوست داشتم مثل دایی جونم که تو این عکس بغل بابا رضاست منم باهاش عکس میگرفتم اما از اون جایی که خیلی هاتون واسم رای دادین که شبیه دایی جونم هستم این عکس داییم رو با بابا رضا به جاش واستون میزارم ... لطفا هر کی این پست رو میخونه واسه بابا رضا و تموم بابا های مهربونی که دیگه پیشمون نیستن فاتحه بفرستند .ناراحتقلبناراحت

22233

این عکس بالایی واسه حدود ٢١ سال پیشه.....قلب

3366633662365

این عکس هم واسه آرمان گلیه .

3366988888

این هم از من و بابا عباس جونم....

ggggggggggggj

  مامانی بابا عباس هم پیشمون نیستن و رفتن پیش خدا اما مامانی هم ایشونو ندیده فقط تعریف خوبی هاشون رو شنیده پس واسه مامانی بابا عباس و همه مامان های مهربونی که پیشمون نیستن هم فاتحه و صلوات بفرستین ممنونم بوس واسه همتون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

خاله مهدیه
16 مرداد 91 16:59
جووووونم... بابایی رضا قبل از همه ما شما رو تو بهشت دیده نفس خاله ...خدا مامان زری و بابا عباس رو خیلی دوست داره که هدیه به این قشنگی بهشون داده... جونمی آرمان گلی من... بوووووووس واسه لبای خومزه و لپای قشنگت


خاله مهدیه میدونی من الانم هر وقت میخندم دارم بابا رضا رو میبینم شما که خبر ندارین کههههه . مرسی خاله جون حالا که روزه هستی دعا کن زود زود بیام پیشتون دلم واسه همتون تنگ شده از دست اینا من چی کار کنم من مشهدمو میخوام
مامان شهناز
16 مرداد 91 17:17
عسلم بابا رضا خیلی دوست داشت یه روز تو رو بغل کنه ولی اینقدر خوب بود خدا دوست داشت بره پیش اون.میبوسمت عزیز دل مامان شهناز


فداتون بشم مامان شهناز جونم .... یه عالمه دوستون دارم .... بابا رضا جونم هم همیشه میاد تو خوابم من کلی کیف میکنم این مامان زری دلش واسش تنگ شده بود آخه بابا رضا از وقتی ما به دنیا اومدیم دیگه مامان زری رو تحویل نمیگیره این مامانی هم حسودیش شده دیگه چه کار میشه کرد ....
خاله مهدیه
16 مرداد 91 17:21
آره میدونم فرشته من با اون خنده های خوشگلت همه فرشته ها صف میکشن تا ببیننت ... به بابایی رضا سلام ماها رو هم برسون زندگیم... زوووودی بیا که دیگه داریم میمیریم از دوریت


چشم خاله مهدیه جونم دوربینو آماده کن که دارم میام بغلت بووووووووووووووسX
دایی قضیه
16 مرداد 91 19:15
آخ نمیدونید وقتی عکس خودمو دیدم یه لحظه اشک تو چشمام جمع شد . آرمانمون چه بزرگ شده دیگه خیلی دلتنگشم

خدا همه رفتگان رو بیامرزه


خدا رحمت کنه بابا رضا رو که خیلی دوست داشتنی بود .
ما اینیم دیگه دایی جون تند تند قد میکشیم ....... از برنج محسن هم قد و قوارمون بلند تره


دایی قضیه
16 مرداد 91 19:16
مامانی با اجازت این عکسمون با بابارضا خدابیامرزو بزاریم تو فیس بوکمون . آخه خیلی خوشگله و کلی انرژی میده


خواهش میکنم .
برو شما پز عکس خوشگلات رو بده ما که از این عکس خوشگلا نداریم که مجبوریم با عکسای شما پز بدیم ...........
خاله مليحهءآرمان كوچولو
17 مرداد 91 10:02
قربونت برم آرماني من،خدا بابارضارو بيامرزه خيلي نازو مهربون بوداز خنده هاش مشخصه عكس بابارضارو كه ديدم گريم گرفت خيلي دلم واسش تنگ شد.الهي كه خدا به مامان زري وباباعباس عمر طولاني وباعزت بده .وهمينطو تورو واسه هممون سلامت نگه داره بوس بوس


قربونت برم روح بابا رضا شاد باشه خیلی دلم واسش تنگ شده بود میخواست پنجشنبه این پست رو بزارم تا همه واسش فاتحه بفرستن ولی نتونستم صبر کنم...
ماهی هلیا(خاله لیلا)
17 مرداد 91 14:26
خدا رحمت کنه بابا رضا رو عزیزم و خدا دایی جونت رو واست نگه داره...داستان همه آدمها همینه خاله وقتی این عکس رو دیدم واقعا دلم ریخت ایشالا خدا مامان شهنازت رو واست نگه داره و همچنین بابا عباس جون رو.دوستت دارم نفسم


ممنوم خاله جونم . خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه و مامان مهنازو بابا محمد رو واسه شما نگه داره و شما و عمو علی رو واسه هلیا خانوم
khale mahnaz
3 مهر 91 11:43
khoda biamorze amuye golamo .vaghean kheili heyf shod k nist k naveye khoshgelesho bebine,va hamintor to armane golam kheyli heyfe k nashod baba rezato bebini man k delam kheili vasash tang shode.roohesh shad.khoda baghiye azizato vasat hefz kone khale.ammin


مرسی خاله جونم ممنونم خدا مامان و بابای مهربون شما رو واستون حفظ کنه که من عاشقشونم بوس بوس
khale masoomeh
3 مهر 91 11:47
man fek mikonam bad az fote amuye khubam be donya oumadane to armane golam bozorgtarin del garmi va omide be zendegi baraye hame dust daranesh bud va hedie az tarafe khoda.ruhe baba rezat shad va labet hamishe khandun


مرسی خاله جونم . ما هم همین طور فکر میکنیم و خدارو به خاطرش شکر میکنیم . خدا رو شکر که خاله های خوبی مثل شما ها دارم