آرمان جان آرمان جان ، تا این لحظه: 12 سال و 28 روز سن داره
رادمان جانرادمان جان، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

♥ آرمان ، قدم باد بهار ♥

تفریحات آرمان گلی

1391/5/2 9:15
نویسنده : مامان آرمان
710 بازدید
اشتراک گذاری

 حالا  که اتاق دار شدیم واسه خودمون کلی تفریحات سالم پیدا کردیمنیشخند آخه مامانی تازه اثاث کشی کرده . یکی از اون تفریحاتی که عاشقشیم اینه که آویز تختمونو اینقدر نگاه میکنیم و ذوق میکنیم تا خسته میشیم یه عالمه واسه خودمون دست وپا میزنیم و ققققققققققو قققققققووووووو میکنیم و خلاصه میزنیم تو خط آواز هی میخونیم کم مونده دیگه جای شجریان رو بگیریم ههههههههههلبخندمژهمژهمژه البته هنوز چند روزه که به چه چه زدن رسیدیم ولی خوب استعدادمون خوبه خیلی زود پیشرفت کردیم .خجالتاز خود راضی

خلاصه که این مامانی اومد مثلا ما رو خوشحال تر کنه زدو تفریحات سالمونو شکوند حالا دیگه آویز تختمون شکسته از دست این مامانی عصبانیولی چیزی بهش نگفتیم آخه خود مامانی کلی ناراحت شد بعدش هم قول داد زود زود یکی خوشگل ترش رو بخره بعدش هم آویزونش کرد به تشک بازیم تا من بیشتر از اینا عصبانی نشم خلاصه مامانی خودش میدونه که وقتی صدامون در بیاد دیگه نمیشه جمعش کرد. اینم عکس ذوق زدنمونه

toshak bazi

ولی قول داد که یکی زود بخره زودی رفت و یکی واسمون خرید

takht

خلاصه یکی دیگه از تفریحاتمون هم اینه که زنگ میزنیم به خاله جونیا و عمه جون و مامان شهناز کلی باهاشون حرف میزنیم مخصوصا با مامان شهناز که دیگه نگووووووووووو میشینیم حسابی درد دل میکنیم از کارامون واسش میگیم و از دلتنگیمون و خلاصه پشت سر مامان زری کلی حرف میزنیم چشمکو گاهی هم آواز میخونیم هههههههماچزبانلبخند

telephon

دیگه تفریحات زیاد داریم منتها مامانی عکساشو حاضر نکرده تا واستون بزاریم فعلا تا همین جا بسه واستون بوس واسه همتون.......ماچماچبامن حرف نزن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله مليحهءآرمان كوچولو
2 مرداد 91 10:51
الهي قربونت برم كه، چه دنياي قشنگي داري،به ماماني بگو غصه نخوره خودم همين امروز ميرم واست يه آويز تخت با صداي قشنگ ميگيرم اصلا ناراحت نباش شاهزاده كوچولو،نميدوني كه وقتي با خاله حرف ميزني خاله چقدر انرژي ميگيره،


مرسی خاله جونم مامانی رو مجبور کردم همون روز بره بخره مگه میتونه نخره هههههههههههههه فدات شم خاله جونم بوس بوس
خاله مهدیه
2 مرداد 91 15:05
من که دلم برات یه ذره شده آرمانی خاله ... نمیدونی وقتی زنگ میزنی چقدر ذوق میکنم نفسم ... آویز جدیدت مبارکت باشه زندگیم ... آفرین به مامان زری که زود زود خرابکاریشو ماسمالی کرد


خخخخخخخخخخخ مگه من به مامان زری مهلت میدم ما اینیم دیگه اصلن مامانی مگه جرات داره بوس بوس