دوباره اومدم
سلام سلام به همه دوستان و همه کسایی که وبلاگ منو میخونن اول بگم همتونو دوست دارم یه عالمه بعدش ببخشید دیر اومدم آخه این مامانی تنبل کلی کار ریخته بود سرم واسه همین دیر شد دیگه خودتون ببخشید.
کلی حرف دارم اینقدر که نمیدونم از کجاش واستون بگم . اولینش این بود که هفتم تیر ماه اومدیم خونه خودمون از موقعی که به دنیا اومده بودیم خونه مامان شهناز بودیم . کلی دلمون واسه خاله ملیحه و خاله مهدیه و دایی محمد تنگ شد. قبلش که تهران رفتیم عمه لیلا واسمون کیک تولد دو ماهگی گرفته بود ولی خوب عکس نداریم بزاریم که کلی غصه دار شدیم که عکس نداریم با پسر عمو امیر علی کلی کیک خوردیم البته به من که ندادن که حالا بزرگ میشم حالشونو جا میارم خلاصه بگم بعدش هم که اومدیم خونه خودمون مامانی بد کلی کار ریخت رو سرمون اثاث کشی کردیم رفتیم یه خونه دیگه یخچال جابه جا کردیم فرش ها رو شستیم مبل جابه جا کردیم خلاصه کمر درد گرفتیم همه کرا رو خودمون تنهایی انجام دادیم تازشم اتاقمونو چیدیم بالاخره وسایلمون از تو کارتون در اومد و چیده شد فکر کنم من اولین نی نی هستم که دو ماه بعد از تولدم سیسمونیم چیده میشه هههههه حالا اینم از عکس اتاقمون
بازم عکس
اینم کمدم
خسته شدم خوابیدم از دست این مامانی
حالا دیگه سرحال شدم
آخی دیگه چی بگم حالا هم که دیگه همه کارا تموم شده مامان شهناز هم دیگه رفته خونشون کلی غصه دار شدیم آخه از اول زندگی دو ماهمون مامان شهناز پیشمون بوده دلمون واسش تنگ شده .
آهان یادم رفت بگم رفته بودیم عروسی عمو امید .هی فکر کردیم چی بپوشیم چی نپوشیم دیدیم ما بدون لباس از همه خوش تیپ تریم واسه همینم تیپ نزدیم ههههههههههه