این آقای خرابکار
- با سلام به همه دوستان عزیزم
- آرمان جونم حسابی شیطون شدی بر خلاف چهره آرومت که همه بهم میگن خیلی آرومی اما نمیدونن که با متانت و وقار چه آتیشی میسوزونی دیشب که رفتم تو حموم تا حموم رو تمیز کنم یه دفعه دیدم داری میگی مامان مامان عنتورول خیش شود ( مامان کنترل خیس شد ) منم که اصلا از ماجرا خبر نداشتم گفتم نه مامان خیس نیست خوبه تو هم گفتی خوئه ( خوبه ) بعد دیدم داری میخندی و هی با خودت میگی خوئه خوئه .... نگو ای دل غافل کنترل رو انداختی تو تشت آب بیچاره این دی وی دی ما از دست تو امون نداره یا کنترلش رو میترکونی یا خود دستگاه رو
- آخ آخ برم که داری از پارک برمیگردی تو راهرو با کلی جیغ و هوار و گریه این همون اخلاق بدیه که تازگی ها پیدا کردی متاسفانه
خلاصه که کنترل خراب شد شب بهت اخم کردم همش میخواستی حواسمو پرت کنی که دیگه ناراحت نباشم بعد که دیدی نه فایده نداره اومدی جلو صورتم بهم گفتی مامان ببدشید ( ببخشید ) وای قربونت برم دیگه حسابی چلوندمت خیلی خوردنی شده بودی و کنترل هم خدا رو شکر یه شب تا صبح رو رادیاتور موند و درست شد
اینم عکس ها
وقتی کتاب میخونم با دقت میپرسی این چیه و اون چیه و ....
اینجا هم داری میگی بشین تا برات کامیون و قطار و... سرچ کنم
و باز هم داری قطار درست میکنی طبق معمول
و اینم یه عکس از دوران بچگی مامان
مامان هم مثل شما وقتی بچه بوده موهاش روشن بوده فدای موهای طلاییت بشه مامان و همچنین بابایی هم همینجوری موهاش روشن بوده تا بعد ببینیم چی میشه
البته یه چند روزیه که بابا حسابی رفته تو نخش که دوباره کوتاهشون کنه فعلا که شما زورتون بیشتر بوده تا ببینیم که زورش میچربه به اون یکی
- مثل همیشه دوستون دارم و به خدا میسپارمتون