آرمان جان آرمان جان ، تا این لحظه: 12 سال و 21 روز سن داره
رادمان جانرادمان جان، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

♥ آرمان ، قدم باد بهار ♥

19 ماهگی عشقم

1392/9/3 16:19
نویسنده : مامان آرمان
1,557 بازدید
اشتراک گذاری

- با سلام به همه دوستان عزیزم.

- آرمان جونم خیلی خوشحالم که نوزده ماه از زندگی قشنگت سپری میشه خیلی خوشحالم که من و بابا این سعادت رو داشتیم که مامان و بابای تو باشیم و خدا این هدیه کوچولو رو به ما داده 

- عشقولکم جونم واست بگه که خیلی  دوست داشتنی شدی و شیرین هر چی بگم کمه تازگی ها فهمیدم که بچه خیلی منطقی و آرومی هستی وقتی پیش بچه های دیگه هستی معمولا اگه از خودت بزرگ تر باشن بهشون بادقت نگاه میکنی و معمولا هر کاری که بقیه میکنن شما هم ادامه میدی و باهاشون بازی میکنی و اصلا هم اهل جیغ و داد و فریاد و ... نیستی اگه هم از خودت کوچکتر باشن معمولا زیاد بهشون توجه نمیکنی اما دلت براشون تنگ میشه و همیشه اسمشون رو میاری و به در نگاه میکنی ببینی کی دوباره میان خونمون مثلا چند شب پیش آیسا گلی جونم اومده بود خونمون شما فردای اون روز همش به در نیگاه میکردی و میگفتی آیشا ( آیسا ) عاطی (آرتین ) هم که دیگه نقل مجلسمونه و روزی نیست که اسمشو نیاری معلومه که دلت نمیخواد تنها باشی با اینکه هر وقت پیشت هستن خودت تنهایی بازی میکنی اما معلومه از حضورشون خوشحالی قلبقلببغل

- دیگه اینکه خیلی از کلمات رو قشنگ ادا میکنی 

پیشته : پسته 

کیشیم : کشمش 

طایون : از طاطا ارتقا یافته به طایون ( کامیون )

اوتوس : از توس ارتقا یافته به اوتوس ( اتوبوس ) 

مویون : میمون 

شیب : سیب 

شاج شد : یعنی جیپم شارژ شد چشمک

باعا : بالا 

بخ : بغل 

پاپا : پایین 

کیئید : کلید 

تارت ( کارت ) و سوش ( سوئیچ ) و ... هم که تو پست های قبلی نوشته شده بود 

- بعد از ماجرای ترکوندن دستگاه دی وی دی بر آن شدیم تا بعضی از وسایل خونه رو دوباره جمع کنیم مثل اینکه هنوز وقتش نشده  همچنین گوشیم رو بس که شما میاریش میگی واست فیلم بزارم حالا دیگه خودت شونه هات رو میگیری بالا و دستات هم باز میکنی میگی سیش نیش ( سی دی نیست ) مئی نیش ( فیلم ملی نیست ) الهی دورت بگردم که با قضیه منطقی کنار اومدی 

- فعلا همیناست تا بعد ...

عشقم

بقیه عکس ها اینجان تو ادامه مطلب 

 

 

هر وقت دنبال چیزی میگردی اینچوری خم میشی و زیر فرش و میز و مبل و معمولا همون جاهایی که خودت همیشه همه چیزا رو قایم میکنی دنبالش میگردی نیشخند

قربونت برم من 

- تازگی ها همش رو نوک انگشتای  پات راه میری نمیدونم چرا ؟؟؟

- یه بازی جدید که تازه یاد گرفتی میری یه چیزی برمیداری که اغلب باید رنگش مشکی باشه بعد به طرف ما میگیری و میگی تو تو یعنی تفنگه داری شلیک میکنی از خود راضی

اینم از جوجه کوچولومون آقا سامیار که تازه یه چهل چهل و پنج روزی میشه که از تخمش اومده بیرون قدمش مبارک باشه 

سامیار

و این هم مهمون کوچولو های آقا سامیار  آقا ارمان و آیسا خانوم قلب

سامی آرمان و آیسا

 123

اینم عکس مستند از وقتی داری میگی نیست 

369

مثل همیشه دوستون دارم و به خدا میسپارمتون ...قلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مینا مامان آرمانی
3 آذر 92 17:33
مباررررک پسرم 19ماهگیت.ایشالله 120ساله بشی.آرمانی جون
مامان یاسمین زهرا
4 آذر 92 2:09
ای جانمممممممممممممممممم عزیزم خیلی ماهه شبیه پسر خواهرمهببخشید اگر بیوفایی میکنم به خدا خیلی پر مشغله ام
خاله ملی
4 آذر 92 11:24
واییییییییییییییی الهی من قربون خنده هات برم نفسم که اینقدر پر انرژی هست دورت بگردم که اینقدر شیرین حرف میزنی وباهوشی....خوشتیپ خاله...مئی فدات بشه....قربون تو پسر برم که بادوستای نازت مهربونی ومیدونی باهرکی چجوری باشی دلم واست یهذره شده اندازه ناخن انگشت کوچیکه پات عاشقتم جوجو
مامان آرمان
پاسخ
قربون خاله مهربونم برم دلمون واستون ریز ریز شده بیاین دیگه
راحله
4 آذر 92 15:31
واااااای خدای من چه خنده ی قششششنگی الهی همیشه بخندی عشقمچقدر شیرین زبونه هزار ماشالله نوزده ماهگیشم مبارک
مامان آرمان
پاسخ
مرسی خاله جونم
lمامان شهناز
4 آذر 92 20:57
سلام نفسم قربون اون خندیدنت برم سرشار انرژی مثبت هستی منکه هروقت عکساتومیبینم کلی انرژی میگیرم وشارژمیشم دست مامان گلی دردنکنه که اینقدرزحمت میکشه وعکسای به این قشنگی ازتو میگیره وهم خاطرات شیرینکاریهاتو برات مینویسه اینطور ی وقتی انشالله بزرگ شدی لحظه به لحظه بزرگ شدنت برات تداعی میشه گلکم تو ومامان مهربونتو می بوسم درپناه خداباشید
مامان آرمان
پاسخ
فدای مامان مهربونم عاشقتونم ایشالله که همیشه سایتون بالا سرمون باشه خیلی دلم واستون تنگ شده
مامان ارمیا و ایلمان
5 آذر 92 12:29
ای جانم. جیگر هر 3 تا نی نی رو برم من تنهایی.
خاله سارا ودوستت آرمان
5 آذر 92 13:40
زری جان انگار پیام من دوباره توی راه گیر کرده و نیومده خوب چه عیبی داره بازم میفرستم خاله جونی آرمان ما هم تازگیا روی نوک انگشتاش راه میره آفرین به جوجوی خوشمزه که دایره کلماتش روز به روز داره وسیع میشه بوس
مامان آرمان
پاسخ
چه جالب این دو تا خیلی به هم شبیه هستن خدا دوتاشون رو حفظ کنه
سمانه مامان آرشیدا
5 آذر 92 17:58
19 ماهگیت مبارک خوشگل پسر. ماشاللا خیلی پیشرفت کردی. آفرین به پسر باهوش و خوشگل و خوش اخلاق. ببوسش از طرف من مامانی.
هستی وداداشش هیربد
8 آذر 92 15:44
ارمانی مبارکه وارد19 ماهگی شدی ایشالله 1000ساله شی قربونت برم اینقد قشنگ کلمات رو ادا میکنی خاله جون عکسا خیلی خوشمل بودارمان گلی روازطرف من کنین
مامان آرمان
پاسخ
ممنونم عزیزم
هستی وهیربد
8 آذر 92 15:57
------------..-----()-()-()-()-() ------------..-----||-||-||-||-|| --------------{*~*~*~*~*~*~*} ---------@@@@@@@@@@@@@@@ --------{~*~*~*~*~*~*~*~*~*~} ---@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ ---{~*~*~*~*~HAPPY~*~*~*~*~*~} ---{~*~*~*~~ BIRTHDAY! ~~*~~*~*} ---{~*~*~*~*~*~ *~*~*~*~*~*~*} ---@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ --------------------)---------( ------------_____,-----------,____ -----------/_________________
فريده
12 آذر 92 11:12
١٩ ماهگيت مباركت باشه عزيزم، ايشالله ١٠٠٠ ماهه بشي زير سايه مامان و بابات پسمل بامزه  ممنونم عزیزم
دایی
25 آذر 92 18:07
ای جونم ماشالا چه شیرین شده این پسر خوشکل ما . دلم خیلی براش تنگ شده . قربونش برم کم کم داره حرف میزنه و داره بزرگ میشه . کاش میشد تو این سن و شیرین بازیاش میموند یا حداقل پیشش بودیم . بووووس
مامان آرمان
پاسخ
آره واقعا کاش پیش هم بودیم گاهی با خودم میگم آیا زندگی ارزش دوری از عزیزان رو داره هیچ وقت نمیتونم به دوری شما ها که غزیز ترین کسانم هستین عادت کنم فدات بشم داداش جونم
مامان دیانا
8 دی 92 0:28
عاشق حرف زدنشم ینی ... عشقه این گل پسر... اون لباس راه راه بنفش داره هم خیلی بهش می اد براش اسفند دود کن تا نخوردمش این جیگر طلارو... راستی خیلی طرفدار داری آقا آرمان تو وبلاگتون رفت و آمد زیاده!!!! دوستون دارم
مامان آرمان
پاسخ
خاله جونم قربونتون برم من منم عاشق شما و دیانا جونم هستم فداتون بشم