19 ماهگی عشقم
- با سلام به همه دوستان عزیزم.
- آرمان جونم خیلی خوشحالم که نوزده ماه از زندگی قشنگت سپری میشه خیلی خوشحالم که من و بابا این سعادت رو داشتیم که مامان و بابای تو باشیم و خدا این هدیه کوچولو رو به ما داده
- عشقولکم جونم واست بگه که خیلی دوست داشتنی شدی و شیرین هر چی بگم کمه تازگی ها فهمیدم که بچه خیلی منطقی و آرومی هستی وقتی پیش بچه های دیگه هستی معمولا اگه از خودت بزرگ تر باشن بهشون بادقت نگاه میکنی و معمولا هر کاری که بقیه میکنن شما هم ادامه میدی و باهاشون بازی میکنی و اصلا هم اهل جیغ و داد و فریاد و ... نیستی اگه هم از خودت کوچکتر باشن معمولا زیاد بهشون توجه نمیکنی اما دلت براشون تنگ میشه و همیشه اسمشون رو میاری و به در نگاه میکنی ببینی کی دوباره میان خونمون مثلا چند شب پیش آیسا گلی جونم اومده بود خونمون شما فردای اون روز همش به در نیگاه میکردی و میگفتی آیشا ( آیسا ) عاطی (آرتین ) هم که دیگه نقل مجلسمونه و روزی نیست که اسمشو نیاری معلومه که دلت نمیخواد تنها باشی با اینکه هر وقت پیشت هستن خودت تنهایی بازی میکنی اما معلومه از حضورشون خوشحالی
- دیگه اینکه خیلی از کلمات رو قشنگ ادا میکنی
پیشته : پسته
کیشیم : کشمش
طایون : از طاطا ارتقا یافته به طایون ( کامیون )
اوتوس : از توس ارتقا یافته به اوتوس ( اتوبوس )
مویون : میمون
شیب : سیب
شاج شد : یعنی جیپم شارژ شد
باعا : بالا
بخ : بغل
پاپا : پایین
کیئید : کلید
تارت ( کارت ) و سوش ( سوئیچ ) و ... هم که تو پست های قبلی نوشته شده بود
- بعد از ماجرای ترکوندن دستگاه دی وی دی بر آن شدیم تا بعضی از وسایل خونه رو دوباره جمع کنیم مثل اینکه هنوز وقتش نشده همچنین گوشیم رو بس که شما میاریش میگی واست فیلم بزارم حالا دیگه خودت شونه هات رو میگیری بالا و دستات هم باز میکنی میگی سیش نیش ( سی دی نیست ) مئی نیش ( فیلم ملی نیست ) الهی دورت بگردم که با قضیه منطقی کنار اومدی
- فعلا همیناست تا بعد ...
بقیه عکس ها اینجان تو ادامه مطلب
هر وقت دنبال چیزی میگردی اینچوری خم میشی و زیر فرش و میز و مبل و معمولا همون جاهایی که خودت همیشه همه چیزا رو قایم میکنی دنبالش میگردی
قربونت برم من
- تازگی ها همش رو نوک انگشتای پات راه میری نمیدونم چرا ؟؟؟
- یه بازی جدید که تازه یاد گرفتی میری یه چیزی برمیداری که اغلب باید رنگش مشکی باشه بعد به طرف ما میگیری و میگی تو تو یعنی تفنگه داری شلیک میکنی
اینم از جوجه کوچولومون آقا سامیار که تازه یه چهل چهل و پنج روزی میشه که از تخمش اومده بیرون قدمش مبارک باشه
و این هم مهمون کوچولو های آقا سامیار آقا ارمان و آیسا خانوم
اینم عکس مستند از وقتی داری میگی نیست
مثل همیشه دوستون دارم و به خدا میسپارمتون ...