طوطی کوچولو
- سلام به همه دوستان گلم .
- آرمان جونم چند روزه که خاله مهدیه جون و خاله ملیحه جون اومدن خونمون و شما همش داری باهاشون بازی میکنی و خیلی بهت خوش میگذره الان که دارم واست مینویسم متاسفانه خاله مهدیه به خاطر کلاساش از پیشمون رفت تهران اما خوشبختانه خاله ملیحه هنوز پیشمونه و شما خیلی خیلی داری خوش میگذرونی به خاله ملیحه میگی مَئییی ... اینو تازه یاد گرفتی هر وقت هم که خاله رو صدا میزنی خاله کلی ذوق مرگ میشه و کلی قربون صدقت میره بعد شما خوشت میاد و دوباره میگی مَئییی .... کلی با خاله جور شدی صبح تا از خواب بیدار میشی میری تو بغل خاله بعد میگی ماسوژ یعنی خاله ماساژت بده خودت دراز میکشی . خاله بیچاره از نوک سر تا انگشت پا ماساژت میده به پشت میخوابی میگی پا بعد میگی جیش یعنی پا رو ماساژبده بعد هم به باسنت میگی جیش یعنی باسنم رو هم ماساژ بده
- هر وقت میخوای کسی رو صدا بزنی یا جلب توجه کنی و بگی به من توجه کنین میگی عَوه عَوَه و تند تند دوباره میگی عَوَه خلاصه تا متوجه بشیم که تو داری صدا میزنیمون با اینکه تک تک اسم هامون رو بلدی به من میگی مامان به بابا میگی بابا و به خاله هم که میگی مَئیییی ولی نمیدونم چرا اینجوری صدامون میزنی
- رو تختت گیر افتاده بودی ما تو اتاق بغلی بودیم هی صدا زدی عَوَه عَوَه تا یکی بیاد شما رو از رو تخت بیاره پایین من اومدم بیارمت پایین که دستمو زدی کنار گفتی نه نه مَئییی مَئییی یعنی خاله ملیحه بیاد منو بیاره پایین
- به یخچال میگی اَخچا
- به عقب میگی عَبَخ
- به گربه میگی پیش پیش
و کلی کامه دیگه که یادم نیست این روزا مثل طوطی عمل میکنی و هر چی میگیم شما زودی تلفظش میکیی
- چند روز پیش تو تلویزیون داشت نشون میداد برف اومده شما هی ذوق میزدی میگفتی آب آب من گفتم مامان جون این آب نیست که برفه شما همین جوری با تعجب نگاه میکردی چند دقیقه بعد یه کار بد کردی یادم نیست چی کار کردی ولی یادمه مجبور شدم دعوات کنم بهت اخم کنم تا دیدی اخم کردم سریع لبخند زدی به تلویزیون اشاره کردی گفتی بَف یعنی برفو نگاه کن اون وقت من دیگه نمیدونستم با شما چه برخوردی بکنم
- تازگی ها خیلی تر و تمیز شدی تا یه جا آب میریزی یا غذا زود میای بدون اینکه کسی حواسش باشه دستمال بر میداری تمیزش میکنی ... تو آشپزخونه بودم و حواسم هم به شما نبود شما تند تند اومدی پیشم گفتی دَسی دَسی بعد هی دستات رو تکون میدادی رو زمین نفهمیدم چی میگی منو بردی تو اتاق دستمو گذاشتی رو زمین دیدم خیسه فهمیدم آب ریخته میگی دستمال بده تمیزش کنم
- کلمه بِشین رو خیلی قشنگ تلفظ میکنی میری میشینی یه جا بعد به بقیه هم اشاره میکنی بِشی یعنی بشین
- همچنان به وسایل نقلیه علاقه مندی الان دیگه به صورت تخصصی فرق بین مدل های ماشین ها رو متوجه میشی و تو خیابون مدل هاشون رو میگی البته به اسم صاحباشون اونایی رو هم که میدونی ولی نمیتونی تلفظ کنی نشون میدی میگی آه آه یعنی این اسمشو بگین مثل نیسان و وانت و ....
به ماشین آتیش نشانی میگی آتیش به آمبولانس میگی آمبو آمبو
خاله جون واست یه اتوبوس خریده که همون روز اول شما آینه هاش رو کندی و حالا آینه هاش رو هی میکنی میای میدیش میگی آینیش تَن ( آینه اش کند )
اینم عکس اتوبوست اون جیپه هم خیلی دوست داری اون رو خاله حمیده واست آورده بود دستش درد نکنه
البته این روزا همش در حال خرابکاری هستی یه دفعه با چرخ ماشینت میای یه بار با چراغش میای و خلاصه هر بار یه چیزی رو میکنی و میگی تَند
- چند روز پیش وقت اتلیه داشتی البته من سر کار بودم شما با خاله ها رفته بودی آتلیه اون جا گویا خاله های بیچاره هر کاری کرده بودن موفق نشده بودن کاری کنن تا از شما عکاسی بشه در نهایت هم هیچ عکسی کرفته نشد و برگشتن خونه قیافه خاله بعد ار اومدن از آتلیه و قیافه خانوم عکاس
و قیافه بنده که بعد از مدتها واست وقت گرفته بودم این شکلی بود اما قیافه شما
خلاصه که موفق به عکاسی نشدیم مامان جون امیدوارم وقتی بزرگ شدی گلایه نکنی که چرا ازم عکس آتلیه ای کم گرفتین مقصر خودت بودی عزیزم
- بالاخره گوشی تلفن بعد از 8 روز پیدا شد
-
اینم از روز آتلیه میبینی تو خونه چی جوری ژست میگیری آخه من تو رو بکشم
طبق معمول در باز میکنی تا بری
اینم از کارت هات که خیلی دوسشون داری
- هر وقت فوتبال تو تی وی نشون میده به پات اشاره میکنی میگی پوه پا میخوای بگی توپ پا ( فوتبال )
یه عالمه کار جدید یاد گرفتی بعدا میام دوباره واست مینویسم گلم با یه عالمه عکسای خوشجل
- مثل همیشه دوستون دارم و به خدا میسپارمتون