آرمان جان آرمان جان ، تا این لحظه: 12 سال و 19 روز سن داره
رادمان جانرادمان جان، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

♥ آرمان ، قدم باد بهار ♥

روزای خوب و به یاد موندنی

1392/5/21 20:38
نویسنده : مامان آرمان
378 بازدید
اشتراک گذاری

- سلام به همه دوستان و عزیزانی که این وب رو میخونن.

- خوشبختانه دوباره سعادتی نصیبمون شده تا یه بار دیگه بیایم مشهد . البته یه هفته ای میشه که اینجا هستیم خدا رو شکر . و صد البته که اینجا کنار مامان شهناز و خاله های عزیز و دایی جون و بابایی حسابی داره بهمون خوش میگذره ... تنها نگرانی من مثل همیشه غذا نخوردن های ادامه دار جناب آرمان خان هست که همچنان ادامه داره ... با اینکه اینجا هر روز یا پارک میریم یا بیرون شهر یا بالاخره هر جایی که آرمان تا آخرین حد خسته میشه ولی بازم بی اشتهایی آرمان ولمون نکرده و این حکایت همچنان ادامه داره عصبانیناراحتگریه

- یه سری کلمات جدید که یاد گرفتی به هواپیما میگی هبا  . ازت میپرسم آرمان اسباب بازیتو کجا انداختی میگی ایجا قلب عشق هواپیما شدی هر دقیقه تو تراس هستی و تا هواپیما رد میشه میگی هبا هبا و همچنان عاشق وسایل نقلیه مثل ماشین موتور و کامیون خیلی جالبه که به کامیون میگی طاء طاء من هنوز رابطش رو درک نکردم قبلا فک میکردم میگی کا کا ولی خوب که دقت کردم دیدم میگی طاء طاء متفکر

1236

اینم از کاپیتان آرمان ما قلب

123

خلبان آرمان طبق معمول همیشه سفرهاشون ترجیح میدن وسط سالن هواپیما قدم بزنن تا اینکه خدای نکرده خوابشون نبره ابرو

325

اینم از مراحل بیدار شدن حاجی آرمانمون 

325

قلبماچماچقلب

258

اینجا تو تراس در حال نشون دادن هباء ( هواپیما )

258

آرمان و سفره  افطار یکی از روزهای خوب ماه رمضان 

 و وقتی درخواست موش موشی از آرمان میکنیم آرمان این شکلیا میشه 

215325

این سری خاله مهدیه هم اومده بود مشهد و از اونجایی که آرمان خیلی علاقه به ریخت و پاش و فضولی داره همش دور و بر چمدون خاله بیچاره میگشت ...

32525

قلبلبخند

3256

و اینجوری شد که به آرمان حسابی خوش گذشت 

369

3256

369

و این هم جای همیشگی آرمان در هنگام رانندگی با این که میدونم خیلی خطرناکه افسوسنگران

369

36

آرمان و بابا عباس جون ... 

3654

آرمان و خان دایی 

23654

3256

اینجا آرمان گلم مشغول خوردن دون دونه ( هندوانه ) بود ماچقلب

325

خیلی وقتا دستت رو به زور ول میکنی و همش دوست داری مستقل و بدون همراه راه بری 

325

ماچقلببغل

3256

و مثل همیشه دوستون دارم و به خدا میسپارمتون ....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

خاله سارا و دوستت آرمان
21 مرداد 92 20:47
سلام حسابی دلمون برا آرمان جون تنگیده بود
خوشحالیم که خوشحالید
زری جون آمان و امان وقتی با پسر بچه میخوای سوار ماشین بشی مصیبته!!!!!!!
وای این سوغاتی خاله مهدیه است:؟
میگم آرمان جون یکمم غذا بخور بذار ماماناین همه غصه نخوره


ممنونم سارا جوووووووووونم کاش میشد فقط یه کوچولو غذا بخورن دیگه غصه ای نداشتیم
هستی وهیربد
22 مرداد 92 13:53
وایییییی خلبان کوچولوی خوشگلم قربونت برم بااین شیرین زبونیات که این قد خوشگل کلمات رو میگی کلی قربون صدقت شدم مامانی اسپند دود کن واسش ممنون مامان جون عکسا مثل همیشه خوشگل بودن دستتون درد نکنه باهیربد کلیییییییی کیف کردیم یه عالمه بوس واسه آرمان جون خوشگلم
مامی آیسا(خاله لیلا)
23 مرداد 92 8:38
سلام زری جونم میبینم که حسابی داره بهتون خوش میگذره خدا رو شکر ووالهی قربون آرمانی برم که جای دندوناش روی شمع من مونده و هر کی میاد خونمون نشونش میدم.به مامان شهناز و خاله ها سلام مخصوص برسون.میبوسمتون ...زود بیاین دیگه!!!!!!!!
خاله مهدیه
27 مرداد 92 9:53
سلام بالاخره من تونستم با گوشی بیام به وبلاگ نفس خاله سر بزنم... هووووررررا :-D عاشقتــــــــــــــم یکی به دونه خونه که اینقدر شیرین حرف میزنی مخصوصا وقتی تقاضای تاب تاب اونم تو چادر یا پتو داری... (پااااا) خیلی خیلی دلم واست تنگ شده آجی جونم ... آرمانی منو یه عالمه ببوس اون وسط مسطای ماچ مالی ازش بپرس ساعت چنده؟
بوووووووس :-* :-* :-*


وای خاله جونم یه عالمه ممنونم که اومدی بهم سر زدی . منم یه عالمه دوست دارم و میبوسمت اینجا جات خیلی خیلی خالیه . آره همچنان ساعت ده هست خخخخ
خاله مهدیه
27 مرداد 92 9:55
جوووووونم... کاپیتان آرمان خوش تیپ... :-*


جووووووووووونم خاله مهربونم
مامان یاسمین زهرا
27 مرداد 92 16:13
ماشاا... خیلی خواستنیه.ببوسیدش