آرمان جان آرمان جان ، تا این لحظه: 12 سال و 20 روز سن داره
رادمان جانرادمان جان، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

♥ آرمان ، قدم باد بهار ♥

جوجوی ما ...

1392/4/7 10:03
نویسنده : مامان آرمان
329 بازدید
اشتراک گذاری

- سلام به همه دوستان گلم .

- آرمان جونم شما جوجوی خونه ما هستی البته این دفعه از عنوان این پست منظورم شما نبودی بلکه منظورم جوجوی اون کبوتره هست که تو پست قبلی نوشته بودم حالا از تخمش اومده بیرون تو خونمون غیر شما یه جوجوی دیگه هم داریم تشویققلبقلب

- گل نازم وقتی یه اتفاقی واست میفته همش سعی داری با زبون بی زبونی به من حالی کنی که چی شده خیلی با نمک میشی وقتی میخوای یه چیزی رو تعریف کنی مثلا چند روز پیش شما تو تراس مشغول بازی بودی و من تو آشپزخونه البته فقط 1 دقیقه بود که تنها بودی آخه معمولا تو اتاق تنهایی نمیمونی  بعد مثل اینکه کبوتره اومده بود رو لبه تراس شما هم ترسیده بودی و جیغ میکشیدی خلاصه تند تند اومدی تو آشپزخونه میگفتی بئیم البته با گریه فراووووون منو بردی رو تراس و هی میگفتی جوج ج ج ج  یعنی جوجو اومده بود اینجا خلاصه هی اشاره میکردی به آسمون و لبه تراس یعنی از رو هوا اومده بود اینجا الهی قربونت برم که قشنگ منظورتو میرسونی ...قلبتشویق

- عصر ها که میشه دیگه بابا جون از دست شما راه گریزی نداره دست منو میکشی میبری سمت جا لباسی بع هی اشاره میکنی که پیرهن بابا رو بهت بدم خلاصه با کلی کلنجار وقتی پیرهنش رو بهت میدم میبری سمت بابا دیگه بابا راهی جز پوشیدن پیرهنش نداره زبانبعد از پوشیدنش هم خوب معلومه دیگه به در اشاره میکنی و میگی بئیم بئیم ... دیشب که بعد کلی چرخ خوردن بیروون بازم کوتاه نمیومدی سوئیچ بابا رو گرفته بودی و از بغل بابا پایین نمیومدی ....فک کنم از چند وقت دیگه تو پارکینگ پیدات کنم نیشخند 

آرمانی

مراحل تعریف کردنت ...

326325

بعدش هم دوباره رفتی سراغ بازی ... راستی یادته قبلا نوشته بودم از کفش بدت میاد حالا کلا عشق کفش و دمپایی شدی تا کفشاتو میبینی میگی کش ( ک با فتحه خوانده شود ) دمپایی هم نگو همش میخوای دمپایی بپوشی ...

325

- راستی امروز منتظر کلی مهمون عزیز هستیم که بعدا میام عکساشو واست میزارم امیدوارم پسر خوبی باش و بزاری مامان به کاراش برسه ماچ

- مثل همیشه دوستون دارم و بوس 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان حسین جون
7 تیر 92 11:47
سلام دوستان گلم حسین جون وپسرخاله ش محمدیزدان جون درمسابقه جشنواره تابستانی نی نی وبلاگ شرکت کرده دوستان عزیزم اگه می تونید باارسال یک اس ام اس باقیدکد202 203 به شماره 20008080200بهشون رای بدین لطفا کدها رو همینجور که نوشتم بنویسین بدون خط فاصله یا هر علامت دیگه ای از لطف شما سپاسگذارم
خاله سارا و دوستت آرمان
9 تیر 92 20:36
سلام
آرمانی الهی بگردم که این همه با هوشی و منظورت رو به مامان میفهمونی.
راستی آرمان جوجو مامانو اذیت نکن بذار به کاراش برسه تا از مهمون داری سربلند بیررون بیاین


سلام گلم ممنونم که بهمون سر میزنی .
خدا رو شکر آرمان با خاله جونش بازی میکنه و من به کارام میرسم .
مامان ارمیا و ایلمان
11 تیر 92 10:22
سلام گل پسر خوشگل. نازی با اون بازی کردنت.


ممنونم عزیزم
مامانی هستی و هیربد
12 تیر 92 12:07
سلام عزیزم.هزارماشاا...آرمان جونی روز به روز شیرین تر و خوردنی ترمیشه. انشاا....مهمانهای عزیزتون هم بسلامتی بیان و حسابی خوش بگذرونید.پسر نازنازی رو هزاربارببوس.


ممنونم عزیزم خدا فرشته های شما رو هم نگه داره واستون
علی
14 تیر 92 15:51
سلام من یه پست جدید تو بلاگم گذاشتم با عنوان نی نی شما اگه دوست دارید عکس بچه تونو طراحی کنم به من اطلاع بدین
مامان شهناز
16 تیر 92 10:54
عزیزم تو چقد اقاشدی گل پسرم الهی قربون اون تعریف کردنت بشم که اینقد خوب منظورتو می رسونی جوجه طلایی من دلم برات خیلی تنگ شده انشالله که هرچه زودتر شمارا ببینم دست مامان گلت دردنکنه که عکسای به این قشنگی ازتو میذاره میبوسمتونننننننننننن


ممنونم مامان شهناز جونم یه عالمه عاشششقتتتتتتتتتتتم
سمان مامان آرشیدا
25 تیر 92 15:37
ای جونم قربون تعریف کردنش برم من. ماشاللا بهش.