آخرین پست 91
- سلام به همه دوستان گلم ... دارم از ذوق میمیرم آخه جمعه میرم مشهد خیلی خوشحالم آخه دلم حسابی واسه دیدن همشون پر میزنه البته اونا بیشتر دلشون واسه جوجه طلایی ما تنگ شده ما هم به خاطر اینکه دل جمعی رو شاد کنیم عزم سفر کردیم مامان شهناز هر روز زنگ میزنه و روز شمار تاریخ رو یاد آوری میکنه مثلا : 5 روز مانده به اومدن جوجه طلایی، 4 روز مانده به اومدن جوجه طلایی و ... . از شوخی گذشته دلم واسه همشون پر میزنه فقط ناراحتم که امسال هم مثل دو سال گذشته پدر عزیزم رو کنار سفره هفت سین نداریم ولی امیدوارم به مراسم پایانی سال یعنی جمعه آخر سال برسیم و بریم بهشت رضا .
- آرمان گلم تو این چند وقته کلی کار جدید یاد گرفتی وقتی باباعباس میره بیرون بهت میگم آرمان بابا کوش میگی عفت (لطفا ع را با فتحه بخونین) . یا توپ پرت میکنی یه طرف و میگی عفت یعنی رفت اگه سر کیف باشی بهت میگم گوش بعد سرتو تکون میدی با دستات گوشاتو نشون میدی البته هنوز مثل دست دسی کردنت توش خیلی ماهر نشدی ...خیلی تند و سریع و بدون هیچ مقدمه ای هر از گاهی دست دسی میکنی جالبه که وقتی دعوات میکنم اول بهم نیگاه میکنی البته به حالت زیر چشمی بعد تند تند دست دسی میکنی یا هر وقت داری تمرین راه رفتن میکنی تند تند واسه خودت دست میزنی البته بگم که تو این کار حسابی خبره شدی گلم و تا 6 یا 7 قدم برمیداری ولی تند تند و کوتاه الهی مامان فدات شه که اینقده تلاش میکنی زود تر راه بیفتی قلب مامان خلاصه که حسابی بلا شدی و خوردنی و چلوندنی امروز تو مهد نخوابیده بودی منم خوشحال که وقتی میای خونه میخوابی و مامان به کاراش میرسه اما چی بگم که تا 5 نخوابیدی بعدش هم بعد از نیم ساعت از خواب بیدار شدی البته بد اخلاق شده بودی خوب حق هم داری نی نی های هم سن شما خیلی بیشتر از شما میخوابن و تا آخر شب هم هر کاری بلد بودم و هر تدبیری تونستم اندیشیدم اما نشد که نشد شما نخوابدی تا این که آخر شب خودت تنهایی جلوی تی وی خوابت برده بود الهی فدات شم مامان اصلا تا حالا همچین چیزی سابقه نداشته که شما اینجوری خوابت ببره وقتی به بابا عباس که البته شیفت شب هم بودن تلفن کردم و گفتم بابا این شکلی شد و من هم همین طور
- دیگه این که جهت خوشایند شما تقریبا هر روز یا روز در میون میریم آب بازی و حموم آخه شما عاشق آب هستی
- قتی جارو برقی میکشم زود تند سریع میری سیمشو از پریز در میاری نمیدونم چرا اینقدر واسه سیم جارو ذوق میزنی تا جایی که مجبور میشم بغلت کنم و یه دستی ادامه بدم آخه هر جا سیمشو میزنم به پریز زود پیداش میکنی
- دیگه چیزی یادم نمیاد فقط اینکه جمعه امیدوارم مثل همیشه آقا باش یو تو هواپیما اذیتمون نکنی ...
- دیگه اینکه این پست آخرین پست سال 91 میشه البته به احتمال زیاد و به خاطر تعدد کاربران محترم در مشهد از گذاشتن پست دیگه ای معذوریم لطفا درخواست نفرمائید ...
اینم چند تا عکس از روزهای پایانی سال 91 ...
آرمانم اینجا موش شده
هر کجا و در هر صورتی که باشی وقتی دوربین میبینی زودی لبخند میزنی فدات شه مامان
این هم از مدل جدید آب خوردن آرمان کوچولوی ما
قربون اون ژست گرفتنت بشم مامان جوووووونم
- مثل همیشه دوستون دارم و امیدوارم سال خوبی رو در پیش رو داشته باشین اینم از طرف آقا کوچولوی من