دوست خوبم
- سلام به همه دوستان که لطف دارین و وبلاگ آرمان خان رو میخونین راستش یه چند روزیه که زیاد حال خوشی ندارم آخه یکی از بهترین دوستای گلم کسالت داره و تو بیمارستان بستریه خیلی ناراحتم آخه این دوست گلم یه دخمل تقریبا بیست روزه داره همش تو فکرشم که چه کار میکنه بچش چی میشه بازم خدا مامانش رو حفظ کنه که ازش مراقبت میکنه ... خدایا هیچ مریضی رو تو بیمارستان نزار . بیشتر از این ناراحتم که راه دوره و متاسفانه با وجود آرمان نمیتونم برم بهش سر بزنم ... اما شاید هم رفتم چون خیلی به فکرشم نمیتونم از فکرش بیام بیرون خدایا خودت کمکش کن تا زود تر خوب بشه ... دوستان لطفا براش دعا کنید ...
- خبر بعدی اینکه متاسفانه مامان شهناز آرمانی از پیشمون رفت و ما دوباره دلتنگش شدیم این چند وقتی که پیشمون بود خیلی خوب بود و خوش گذشت هر چند همش تو خونه بودیم وجایی نرفتیم اما همین که پیشمون بود کلی باعث شادی و روحیه بود امیدوارم مامان گلم هر جا هستن ایام به کامشون باشه ...
- و اما از آرمانی بگم که خیلی شیطون شده و هر روز از روز قبل شیطون تر میشه الان دیگه نشستنش عالی شده و بدون دغدغه مینشونمش و خودم به کارام میرسم ... وقتی دمر میشه خودش تلاش میکنه و دوباره به حالت اول برمیگرده ... از خودش صدا های معنی دار در میاره هر وقت باباش رو میبینه میگه ب ب ب ب ب ب وقتی کسی از کنارش رد میشه دستاشو میگیره بالا و لبخند قشنگی تحویلت میده که یعنی منو بغل کنین و وقتی میره کنار در ورودی خونه با دست به در میزنه که یعنی منو ببرین بیرون ددری شدی عشق مامان و از غذا خوردنش بگم که کلی فیلمه یه روز سوپ رو دوست داره و با ولع میخوره و یه روز ازش بدش میاد و اصلا راضی به خوردنش نمیشه یه روز فرنی و یه روز سرلاک رو دوست داره خلاصه ما که نفهمیدیم چطوریاست؟؟؟؟؟ اما در کل وقتی سفره پهنه و غذا میخوریم زل میزنه تو صورت ما و میخواد از غذای ما بخوره چند باری گولش زدیم و به این طریق سوپشو دادیم خورده ولی بازم به غذای ما بیشتر علاقه نشون میده الهی قربونت برم مامانی غذای سفره هنوز واسه شما زوده بخوری ایشالله سال دیگه ..... آهان یادم رفت بگم چند وقتی هست شاید سه هفته ای میشه که به لباس های خودت و دیگرا خیلی دقت میکنی مخصوصا وقتی لباست عکس داره همش میخوای با دستای کوچولوت عکساشو بگیری ... و وقتی کتاب پیشی رو برات میخونم تو هم با من شروع به خوندن آواز میکنی اینگار تو هم داری میخونیش
- عکس های آرمانی یه چند وقتی هست که متاسفانه دوربین خرابه و عکس ها باکیفیت کمتر هستن امیدوارم خاله جونی ها و دایی جونم و.... ناراحت نشن تا تو یه فرصت مناسب یه دوربین بهتر تهیه کنم ...
وقتی آرمان عصبانی میشود ...
وقتی آرمان با شلوار خودش درگیر میشه ...
و مثل همیشه دوستون دارم و میبوسمتون ...