تولد بابا عباس
شنبه یعنی دیروز مصادف با 20 آبان ماه تولد بابا جونم بود که یه عالمه عاشقشم . خیلی دوسش دارم آخه هر وقت از سر کار میاد خونه منو بغل میکنه و میندازه اون بالا بالا ها منم که کلی کیفول میشم و کلی ذوق میکنمو میخندم و خلاصه حالی میبریم. دیشب که تولد بابا جونم بود هم از این قائده مستثنی نبود مامان زری هم به همین مناسبت واسه بابا جونم تولد گرفت منم واسه بابا جونم کیک گرفتم و مامان شهناز و خاله جونی ها هم کلی کادو خوشگل واسه بابا جونم گرفتن ...
متاسفانه عکس های زیادی گرفتم که خیلی هاش خراب شد ولی یه چند تایی واستون میزارم ..
من و کادو های بابا جون وکیک تولد که هر وقت مامان زری غافل میشد یه حالی بهش میدادم . آخرش کیک بابا جونم یه طرفش انگشت خورده شد .
اینم منو کادو های بابا عباسم .
بابا جونم بهترین کادوی تولد که تو بغلت نشسته .....
و حالا از شیطنت های آرمان خان ....
وقتی تو تختم نشستم کلی با آویز تختم در گیر میشم... ببینم این چیه صدا میده مزش چه جوریاست
و وقتی تو آشپزخونه واسه خودم جولون میدم ...
تلاش های آرمانی وقتی قفسه عروسک هاش رو میبینه
و وقتی تلاش هاش به نتیجه میرسه...
و وقتی آرمان فوتبالیست میشه..
و از لالای آرمان البته با کلی مکافات معمولا به خواب میره...
و مثل همیشه دوستون دارم .... و