آرمان جان آرمان جان ، تا این لحظه: 12 سال و 4 روز سن داره
رادمان جانرادمان جان، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

♥ آرمان ، قدم باد بهار ♥

جک بگم یا خاطره

1396/5/6 19:16
نویسنده : مامان آرمان
410 بازدید
اشتراک گذاری
سلام دوباره به عزیزترینم آرمان قشنگم پسر دوستداشتنی خودم
یه کار جدیدی که این روزا زیاد انجام میدی اینه که چپ میری راست میری میگی جک بگم یا خاطره خخخ وقتی میگم جک میگی بگما جک توش حرفای بی ادبی داره و من مشتاقانه میپرسم خوب بگو ببینم بعد تعریف میکنی و یه سری چرت و پرت تحویلم میدی و من میمونم که کجاش جک بود بعد میگی حالا نوبت خاطره است و دوباره همون چرت و مرت ها رو یه جور دیگه میگی خخخ خیلی خنده دار و این میشه خاطره تو بعد میگی مامان تو خاطره چیزای خوب داره


الان در حال تعریف خاطره هستی
چند روز پیش داشتی واسه بابا اخبار رو تعریف میکردی میگفتی بابا میگه فلان جا ۵۰ نفر کشته شدن بعد با قیافه حق به جانب گفتی مردن واسه آدما مفید نیست من و بابا از خنده مردیم
فدای تو بشم که اینقدر شیرین زبونی
هر روز از خواب بیدار که میشی میگی مامان الان امروزه یا فردا


اینم شما در حال تمرین واسه کلاس نقاشی با آبرنگ


و این نقاشی رو هم کشیدی میگی بفرست واسه تلویزیون میگم خوب این چیه میگی منم که روح شدم و داره رو سرم بارون زرد میباره
فدای تو که اینقدر منو میخندونی عشقم
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله مهدیه
4 شهریور 96 8:31
یعنی مردم از خنده... مردن واسه آدما مفید نیس:-D بدان بشم شیرین زبونی... اخه فسقلی خاطره داری تو ... جیگر تو که اینقدر شیرینی زندگیم
خاله ملی
2 اردیبهشت 97 18:40
😂😂😂😂😂 این خنده ها واسه جک های قشنگی که گفتی عشق خاله.... من قربون شیرین زبونی های شما بشم آخه. اینقدر شیرین حرف میزنی و مثل بزرگترها صحبت میکنی. عاشقتم  زندگی خاله😘😘😘😘
مامان شهناز
2 اردیبهشت 97 22:50
الهی دورش بگردم که اینقد قشنگ به چیزهای اطرافش توجه میکنه بعد مدرموردش حرف میزنه ونظر میده من عاشق اون اظها نظراش هستم