آرمان جان آرمان جان ، تا این لحظه: 12 سال و 22 روز سن داره
رادمان جانرادمان جان، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

♥ آرمان ، قدم باد بهار ♥

طعم خوب شهریوری

1392/6/23 16:44
نویسنده : مامان آرمان
418 بازدید
اشتراک گذاری

- با سلام به همه دوستان عزیزم چند وقتی بود که نبودیم دیگه داره میشه یک ماه تو این ماه گذشته خیلی بهمون خوش گذشته از آخرین فرصت های تعطیلات تابستونی استفاده کردیم تا قبل از بازگشایی مدارس و شروع کارم به مسافرت بریم . یه مسافرت خوب و تقریبا طولانی به تهران و شمال که جای همه دوستان و عزیزانم خالیه خالی بود .

- آرمان جونم اول رفتیم تهران خونه عمه لیلا جون به شما حسابی خوش گذشت عمه لیلا هر روز شما رو میبرد بیرون از خونه یا پارک تا شما ماشین و کامیون و ... بیبینی تو تراس خونشون م یه موکت پهن کرده بودن که شما مینشستی روش و کامیون و ماشین و ... میدیدی حسابی بهت خوش میگذشت یه وقتایی هم با عمو رتضی میرفتی  پارک  با عمه مژگان هم که حسابی رفیق شده بودی و بهت کلی خوش گذشت 

عمو مرتضی

اینم از عمو مرتضی جون با شما.  اینجا هم پارک جمشیدیه تهران به مناسبت خرید ماشین عمه لیلا و قبولی ارشد  عمو مرتضی تو دانشگاه تهران اومده بودیم پارک تا شیرینیشو بخوریم  خوشمزه

325

عمه لیلا جون هم واسه شما یک کاپشن خوشگل خریدن که دستشون درد نکنه .

عمو مصطفی

ایشون هم عمو مصطفی که به خاطر مشغله کاری زیاد پیش هم نبودیم متاسفانه 

عمو علی

ایشون هم عمو علی نازنین که شما خیلی باهاشون بازی میکردی و حسابی بهت خوش گذشت عمو علی بیچاره دیگه از دست شما امون نداشت همش باید دنبال شما میدویید و باهاتون بازی میکرد . یه کوچولو از پات زخمی شده بود شما همش زخمتو به عمو علی نشون میدادی تا واستون نازش کنه و بوسش کنه جالبه که بیشتر از همه هم به عمو علی نشون میدادی فک کنم تو یه دقیقه عمو علی مجبور به بیست بار بوسیدن پات میشد خجالت

امیر علی

اینم امیر علی گل که امسال کلاس اولیه خیلی خیلی با شما خوب بازی میکرد و خیلی هواتو داشت تا خدای نکرده واست اتفاقی نیفته تموم اسباب بازی های کوچولوشو جمع کرده بود تا یه وقت تو دهنت نزاری و کلی باهات بازی کرد البته معلوم بود که شما هم حسابی عاشق امیر علی خان شدی قلب

کلی تهران بهت خوش گذشت خاله مهدیه هم میومد تا شما رو بیبینه طبق معمول تا شما رو میدید یه عالمه چیزای جدید بهت یاد میداد مثلا از خاله جون یاد گرفتی با نی آبمیوه بخوری تشویق فک کنم اگه خاله پیش ما بود تا الان کلی کار بالای 18 سال یاد گرفته بودی نیشخند

یه شب هم رفتیم خونه خاله خاطره جون . همه اونجا جمع بودن اونجا هم کلی به شما خوش گذشت ...

نازناز

اینم نازنین گلم ... قلبقلبماچ

ایلیا

و اینم شما نازنین جونم و ایلیا شیطون بلای خاله که من عاشق سه تاشونم ماچ

325

تو این ماه گذشته هم کلی چیزای جدید یاد گرفتی . همچنان به وسایل حمل و نقل علاقه شدیدی داری به علاقه مندی هات پله مخصوصا پله برقی و مترو و تونل هم اضافه شده فک کنم این جور که پیش میره وزیر بعدی راه و شهرسازی شما هستی نیشخند

254

به پیشی و خرگوش هم خیلی علاقه مند  شدی به پیشی میگی پیش به خرگوش هم میگی پیش فک میکنی هر موجود جنبنده ای غیر از انسان اسمش پیشه لبخندعینک

325

- آخ من به فدای چشمای نازت بشم که با دقت همه چیزو نیگاه میکنی مثلا تو تی وی یا عکس وقتی میبینی دارن یه کاری انجام میدن شما هم اداشونو در میاری مثلا کلاه میزاری سرت دستاتو تکون میدی با مدلای مختلف و ... 

- بقیه عکسا و سفر شمال ایشالله پست بعدی

- مثل همیشه دوستون دارم وبه خدا میسپارمتون .

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

نازنین
23 شهریور 92 17:10
چه گل پسر دوست داشتنیو نازی دارین. خدا براتون نگهش داره. خوشحال میشیم اگه به ماهم سر بزنید.
خاله ملی
25 شهریور 92 12:46
سلام زندگی خاله.... حسابی کنار عمه جونا وعمو جونا و پسر عموی مهربون و دوست داشتنیت خوشحالی و بهت خوش گذشته ایشالا که خدا نگدارشون باشه و سلامت باشن و زودتر بزرگ بشی و با پسر عمو جون و نازنین جون ایلیا جون و مهرسام جون یه گروه اساسی تشکیل بدین اونوقت دیگه فکر کنم هیچکی حریف شیرین بازیها و البته شیطنتهاتون نشه .... قربون خنده هات و شیرین زبونی هات برم الهی عاشقققققققققققققققققققققتم بوس بوس بوس


مرسی خاله جووووونم یه عالمه جای شما خالی بود .

آره واقعا چه تیمی بشیم ما خخخخخخخخخ

مامان شهناز
27 شهریور 92 18:58
الهی من فدای اون شکل ماهت برم قربون اون خندهات برم عزیزدلم حسابی باعمه جونیا و عمو جونا حتماً خیلی بهت خوش گذشته . ان شا الله که همیشه خدا پشت و پناهت باشه و خدا مامان و بابا رو برات نگهداره . عکسایی که با نازنین و ایلیا هم گرفته بودی خیلی قشنگ بود . میبوستمون و دوستون دارم.


ممنونم مامان شهناز مهربونم با اینکه این همه کار داری و مهمون داری بازم میای بهم سر میزنی خیلی دوست دارم عاشقتم
خاله سارا و دوستت آرمان
28 شهریور 92 13:44
ای جونم آرمان که این همه خوشگل وایمیستی که مامان ازت عکس بگیره بوس