اردی بهشتم
- با سلام به همه دوستان نازنینم چیزی تا اومدن یه ماه خوب باقی نمونده اصلا هنوز نیومده کلی انرژی گرفتم اردیبهشت زیبا ترین ماه سال برای من و شاید برای همه این جور باشه ولی من از همون بچگی یه حس خیلی خوب به این ماه سبز و زیبا داشتم انگار که طبیعت تو این ماه به اوج زیباییش میرسه و هوا اونقدر عالیه که آدم نا خدا اگاه هوس میکنه بره بیرون و قدم بزنه و البته خدا رو شکر که خدا تو این ماه زیبا به من زیبا ترین هدیه اش رو داده یکی از خوش بو ترین و زیبا ترین شکوفه های بهاریش نصیبم شده.... چیزی تا سالروز شکفتن این شکوفه بهاری خونمون باقی نمونده و من هر لحظه خدا رو شاکرم به خاطر داشتن همچین گل زیبایی... این روزا کارم شده یاد آوری خاطرات خوب اون روز اردیبهشتی بارونی حس دل انگیزیه هر وقت بهش فکر میکنم که دوسال پیش همچین شب و روزی چه حس و حالی داشتم فقط یک لبخند عمیق رو لبام میشینه و باز هم برای هزارمین بار خدا رو شکر میکنم به خاطر داشتن یه خونواده خوب
بریم سراغ روزانه های آرمانی
- چند روز پیش از زور گشنگی اومده تو آشپزخونه میگه مامان فرنی بزرگه بده حالا دیگه هر وقت گرسنه میشه میگه مامان غذا بزرگه بدش
- تا خودکاری یا مدادی چیزی پیدا میکنه سریع دایره میکشه قربون پسر مهندسم برم من
- تا چشم باباش رو تو ماشین دور میبینه ادای رانندگی باباش رو در میاره میشنه پشت رول اول سوئیچو مثلا میچرخونه بعد مثلا ترمز دستی رو میکشه بعدش هم دنده و بعدش میگه یریم مامان ؟؟ منم میگم بریم بعد میخنده و میگه نمیره
- از همین الان حس شوخ طبعی داره اینو چند بار هم خاله الهامش بهم گفته مثلا میاد میگه مامان ماشین واسه آرتینه میگم نه مال آرمانه بعد میخنده و میگه نه مال آمانه
- تازگی ها هر چند وقت یه بار میگه مامان بلند شو بریم میگم کجا مامان میگه حرم
مامان جونم اینم از عکسهای جا مونده از قبل و چند تاش هم واسه همین چند روز پیش
داری هواپیما نشون میدی میگم آرمان هواپیما کجا میره میگی ته آن ( تهران )
آرمان تو حرم امام رضا الهی که همیشه امام رضا پشت و پناهت باشه گل نازم
وقتی با سگ عمو امید بازی میکردی بر خلاف تصورم اصلا نمیترسیدی
اینم آرمان و پسر عموی نازنینش امیر علی
وقتی آرمانی از هر وسیله ای واسه رسیدن به مقصودش کمک میگیره
اینم از دو تا عزیزای من که ایشالله همیشه سلامت باشن آمین
- مثل همیشه دوستون دارم و به خدا میسپارمتون