اولین قدم
- سلام به همه دوستان و عزیزانی که وبلاگ ارمانی رو میخونن نظر میزارن و همیشه گله میکنن که چرا دیر به دیر آپ میکنم ازتون و خود جناب آرمان خان عذر میخوام .
- امروز 10 اسفند 91 آرمان جونم اولین قدمش رو برداشت البته قبل از این هم چند بار تک قدم برداشته بود ولی بعد از اولین قدمش همیشه تالاپی میافتاد زمین ولی امروز بعد از قدم برداشتن نه تنها نیفتاد بلکه داشت قدم دوم رو هم برمیداشت. الهی فدات شم قلقلی مامان که اینقده شیرینی فدات شم .
- یه عالمه کار جدید میکنی مثلا اون هاپو که گفتم جهت ترسوندن شما گذاشتیم رو میز تلویزیون جدیدا دیگه ازش نمیترسی یعنی وقتی در حال خاموشیه شما هم نمیترسی و تازه به منگوله جلوش هم دست میزنی صدای زنگ میده خوشت میاد ولی هنوز در حال روشن شدن ازش میترسی . دیگه به راحتی واسه خودت سر از همه جای خونه درمیاری وقتی من و بابا عباس تو پذیرایی هستیم گاهی شما واسه خودت میری تو اتاقت و تنهایی خرابکاری میکنی بعد یه دفعه صدات میاد وقتی میام میبینم که بععععععله یا دستتون تو کشو گیر کرده و یا پاتون تو روروئک گیر کرده فقط در این صورت صدات در میاد دیگه مثل گذشته و شدید تر ازقبل موقع غذا خوردن خرابکاری میکنی البته عاشق نون خوردنی اگه یه تیکه نون دستت بدم دیگه کاری به جایی نداری البته واسه 2 دقیقه الهی مامان فدات شه که اینقده قانعی و با نون ساکت میشی .
- خاله الهام تو مهد ازت خیلی راضیه و شما رو حسابی کیک خور کرده من نمیدونستم که شما اینقدر کیک دوست داری تا جایی که تازگی ها تو کیف مهدت گاهی اوقات کیک هم میزارم هر چند واسه شما هنوز زوده قربونت برم که کیک خور هم شدی دیگه خاله الهام میگه تو مهد دیگه اصلا یه جا بند نمیشی و همش از سر و کول بچه ها میری بالا و به زور ازشون تغذیه هاشونو میگیری و میخوری خوشم میاد که با این که از همشون کوشولو تر هستی ولی واسه خودت کم نمیاری
و خاله الهام میگه دیگه تو مهد همش در حال ات ات ات کردنی مخصوصا دخمل خانوما آخه مامانی شما به دخترا چی کار داری که اتشون میکنی ...
- وقتی بابا عباس میاد دیگه مامانی رو فراموش میکنی و همش به بابا جونت چسبیدی
- وقتی در حال کنجکاوی داری سر از همه جا در میاری اگه خدای نکرده یه بلایی سرت بیاد و بیفتی اصلا به رو خودت نمیاری ولی خدا نکنه من یا بابا عباس یه کاری کنیم که نا خواسته شما یه جاییتون درد بگیره اون وقت دیگه واویلا میشه الهی فدات شم که اینقدر باهوشی میدونی کی باید ناز کنی ....
- هنوز هم مثل قبل عاشق حمومی تا جایی که دیروز یه تشت پر از آب آوردم تو آشپزخونه شما هم حسابی حالشو بردی آخرش هم داشتی میرفتی توش بشینی که بابا گرفتت الان هم دوش گرفتی و لالا کردی فدات شم مامان جونی ...
- آهان یادم رفت بگم امروز رفتیم واسه چکاپ قد و وزن شما فدات شم قدت 81 سانت و وزنت 10 کیلو و 200 گرم و همه چیزت خیلی خوب بود البته به نظر من که وزنت خیلی هم خوب نبود ولی خانوم بهداشت راضی بود و میگفت عالیه خدا رو شکر پسر گلم ایشالله که همیشه تنت سالم و لبت خندون باشه گلکم این ماه علاوه بر اینکه عدد ماهت دو رقمی شده وزنت هم دورقممی شده هزارتا بوس .
اینم چند تا عکس که زیاد هم با کیفیت نیست از خاله جون و دایی جونم معذرت میخوام که عکسها در حد عکس های اونا نیست .
این عکس مربوط به کیک تولد مامانیه و همون جور که مشاهده میکنین تا لحضاتی دیگر دستخوش حملاتی از جانب آرمان خان میشود این همون کیکی هستش که گفتم خاله ندا زحمت کشیده بود.
خودت رفته بودی سر لباسات و این کلاه رو پیدا کرده بودی منم کلاه به سرت گذاشتم و ازت عکس گرفتم تو عکس آخری داری میگی نچ نچ نچ این کار رو خیلی دوست داری
الهی دورت بگردم از هر جای خونه که باشی وقتی کنترل میگیری دستت به سمتت تی وی میگیریش و بعد به من نیگاه میکنی و میگی ادات نمیدونم چی میگی مامان جونم
وقتی بابا جون میره بیرون اولش که گریه میکنی بعدش هم میری پشت در و منتظر میشینی
تا من میام و با توپی چیزی سرگرمت میکنم تا بیای کنار از جلوی در ...
عاشقتم نفسم ...
- مثل همیشه دوستون دارم و میبوسمتون ...