آرمان و تصاویر...
این چند روز یه کم فکرم مشغول مهد آرمان بود و یه سری کارای جانبی داشتم ولی خوب از آرمان بلا که نمیشه عکس نگرفت به همین دلیل چند تا عکس ازش میزارم که همه خاله ها دایی و مامان شهناز و یه سری دوستان خیلی شاکی هستن از قصور پیش آمده به هر حال از دوستان پوزش میطلبم ...
اینم از آرمان خان به روایت تصاویر....
و باز هم آرمان خوش اخلاق...
ای بابا اینا هم دارن از خوش اخلاقی ما سوءاستفاده می کنن...
حالا برم یه کم مطالعه کنم ببینم چه خبره؟؟؟؟
آرمان غرق در مطالعه....
ای بابا در حال مطالعه هم نمیزارن تو حال خودمون باشیم از دست مامان زری با این دوربینش
و وقتی زندگی شیرین میشود... من در حال پرتاب تو بغل باباجونم هستم...
یه بار دیگه... منو بنداز بالا بابا جونم... جون ما یه بار دیگه ....
حالا یه عکس یادگاری با بابایی....
حالا حالا ها مونده منو بشناسین ...
من اینجور آدمی هستم ...
و گاهی خندان...
ای بابا بسه دیگه خسته شدم اول صبحی ولم کنین...
- مثل همیشه دوستون دارم و میبوسمتون ...