دو سال و ده ماهگی
- با سلام به همه دوستان نازنینم که وب آرمانی ما رو دنبال میکنن
- خوشحالم که اینجا اومدم و دوباره یه ماهگرد دیگه از زندگی شیرینت رو ثبت میکنم . عشق کوچولوی مامان شما الان دیگه دوسال و ده ماهه شدی وقتی به قد و بالای بلندت که از خیلی هم سن و سال هات بلند تره نگاه میکنم میگم خدا رو شکر که تو رو دارم و البته و صد البته که این حس رو بابایی هم نسبت به شما داره من و بابایی خیلی از داشتن شیرین پسری مثل تو خوشحالیم و روزیصد بار آرزوی خوشبختی واست میکنیم شکر خدا شکر خدا شکر خدا و هزار بار دیگه شکر خدا
عزیز دلم تو ماه گذشته متاسفانه بابایی مریض شد یه سرماخوردگی خیلی سخت و بابایی مجبور شد به خاطرش دو روز سر کار نره البته تو این سرماخوردگی و ویروس شدید موج گرد و خاک عجیبی هم که اومده بود ایلام بی تاثیر نبود وای نمیدونی خیلی ها سرما خوردن اصلا انگار تموم شهر بهش دچار شده بودن و شما هم همینطور متاسفانه از بابایی سرماخوردگی رو گرفتی و یه هفته مداوم تب و سرفه و بدن درد و اینا داشتی خیلی بد بود خیلی عزیزم تو این یه هفته همش یه گوشه مینشستی و حوصله هیچ کاری نداشتی اما الحمدالله الان خیلی بهترذ شدی و دوباره شیطنتت رو شروع کردی .
تو ماه گذشته به مناسبت دهه فجر یه مسابقه نقاشی گذاشته بودن تو منازل سازمانی البته شما که سنت به مسابقه نمیخورد اما خوب شما هم رفتی و کنار بقیه بچه ها نقاشی کشیدی خیلی با نمک بود از همه بچه های اونجا که کنار دستی هات بودن کوچولو تر و شیرین تر بودی عشقم عکساشو واست میزارم میبینی عزیزم
تازگی ها به کارتون پلنگ صورتی و تام و جری خیلی خیلی علاقه مند شدی روزی دو تا سی دی میبینی عشقم
شبا به جای اینکه من واست قصه بگم شما واسه مامان قصه میگی بعدش هم شیشه شیر میخوری و پاهات رو به عادت همیشه میزاری روی دست مامان و میخوابی مثل یه پیشی ناز نازی قربونت برم
تقریبا هر روز آرتین میاد خونمون و باهاش بازی میکنی خیلی جالبه که همش دوست داری تو بازی رهبر باشی مثلا اول برای آرتین توضیح میدی که چطوری میشه بازی کرد و قوانین بازی رو براش توضیح میدی و بعد با هم بازی میکنین راستش خیلی خوشحالم که آرتین تو همسایگیمون هست با اینکه وقتی میاد خونمون یه سه چهار ساعتی مثل اینه که بمب تو خونه ترکیده باشه اما همبازی خیلی خوبی برای هم هستین هرچند وقتی کنار هم هستین کارای خطرناک هم زیاد انجام میدین مثلا میرین بالای مبل ها و از روی دسته مبل ها میپرین پایین و ... اما چه میشه کرد دیگه ایشالله که خدا خودش نگهدار جون شما و همه نی نی ها باشه
مربی مهدت میگه به ژیمناستیک علاقه زیادی داری میگه هر وقت بچه ها ژیمناستیک دارن شما نفر اولی هستی که دوست داری کاراشونو انجام بدی
وای یادم رفته بنویسم یکی از بهترین سرگرمی هات استخره چند وقتیه که حداقل هفته ای یه بار میبرمت استخر آنچنان استخر رو دوست داری که وقتی داخلش هستیم و تایم استخر تموم میشه به زور میارمت بیرون همیشه بابه سختی قبول میکنی که دیگه وقت استخر تمومه مربی ها میگین خیلی خوبه که اینقدر علاقه داری و کمتر بچه ای هست که اینقدر عاشق آب باشه و خدا رو شکر از آب اصلا نمیترسی و همچنین استعداد خیلی خوبی برای یادگیری شنا داری خدا رو شکر قربونت برم مامان جون
خوب اینم از عکس ها
مسابقه نقاشی قربونت برم هنرمند کوچولوی مامان البته بگم که شما خیلی هم به نقاشی و کتاب خوانی و این چیزا علاقه نداری خخخخخخخح حالا از عکس های بعدی معلوم میشه
دیگه حوصله ات سر رفته بود بعد از پنج دقیقه دیگه نمینشستی رو صندلی خخخخ
خوب دیگه تقصیر شما نیست این قسمت مسابقه بیشتر خوش میگذره
عاشق ماشین هات هستی تقریبا روزی دو مرتبه همه ماشین هات رو میچینی میگی بردمشون پارکینگ
هر روز همین بساط رو داریم چهارپایه میزاری جلوی کمدت و هر چی تو کمده میندازی پایین بعد میگی من آقای مغازه دارم بعد من باید یکی یکی وسایلت رو ات بخرم خخخخ هر وقت هم هر کلاهی با هر شکل و شمایلی باشه بزاری رو سرت میشی آقای پلیس مثل الان
اینم خونه ما بعد از اتمام بازی شما به قول بابایی هر روز یه زلزله هفت ریشتری تو اتاق آرمان میاد خخخخ
راستی این ماه تولد خودم بود اینم کیک تولدم که خودم پختم
مامانی یه ماه کمتر به عید مونده و رسیدن بهار و تقریبا دو ماه هم به تولد سه سالگیت خیلی خوشحالم و مشتاقانه منتظر رسیدن ماه خوب اردیبهشت هستم ...
- مثل همیشه دوستون دارم و به خدا میسپارمتون